۱۳۹۰ شهریور ۱۹, شنبه

آف ساید های سفارشی

شاید خیلی ها باورشان  نشود که :
از زمانی که قانون آف ساید برای مسابقات فوتبال تصویب شد (فکر کنم 1352) .... اربابان دنیا هم تصمیم گرفتند که سیاست جهانی خودرا را بخصوص در ارتباط با جهان سوم ... همانند یک بازی فوتبال با آفساید هایی که داور میگیرد یا عمدا نمیگیرد ... پیاده سازی کنند !
هر علاقمند به فوتبالی میداند که بردو باخت یه تیم ...تنها به مهارت بازیکنان و مربی و تلاش های فدراسیون یا باشگاه بستگی ندارد و اگر داور مغرض یا متنفع باشد ... همه چیز به سوت وی بستگی دارد !!!!
چه گل های سرنوشت سازی که ،  با آف ساید اعلام کردن داور سرنوشت بازی رو عوض کردند ... و چه گل های مردود و آف سایدی که با تایید داور عامل پیروزی یک تیم شدند !
وقتی کسی وارد پروسه فوتبال میشود ... در هر نقشی باشد ... بازیکن – مربی – رییس باشگاه – مدیر فدراسیون – و نهایتا تماشاچی ... از همان اول یک قانون بنیادی رو می پذیرد  ! این که در مسابقات ، حرف اول و آخر را داور میزند .. و چه غلط ..چه درست .. نظر نهایی را  وی میدهد ..یعنی داور وسط یک طرف -  و بازیکنان و مربی ها و دیگر مسئولین و تماشاچیان و حتی خبرنگاران یک طرف !
حتی اگر بعد ها اشتباه داور ثابت گردد ... تغییری در نتیجه بازی ایجاد نمیشود !  همانطور که کودتای 28 مرداد ... به حمایت شاه ادامه داد ... و دنیا هم بیش از 32 سال است که تمام گل های مردود خمینی و تیمش را مورد حمایت قرار میدهد و تمام گل های صد در صد صحیح مردم و ازادیخواهان را با پستی و رذالت ، آف ساید اعلام میکند !
در سال 60 ... و بعد از آن آزادیخواهان ایران .. جوانان از جان گذشته مملکت ... با جان فشانی .. گل های موثری به این حکومت زدند ..تا جاییکه حکومت شدیدا وحشتزده شد و نزدیک بود که چمدان ها را ببندد ... ولی ارباب ها دلداریش دادند و گفتند : سر جاتون سفت بشینید ! اگر حتی چنان گلی بخورید که دروازه بان هم با توپ به داخل دروازه برود .... ما سوت میزنیم و اف ساید اعلام میکنیم ! خیال کردید که ما این همه دم و دستگاه سازمان ملل و حقوق بشر و مطبوعات آزاد و غیر آزاد را واسه سرما گرما ساماندهی کردیم؟ ؟ بساطی راه انداختیم که میتوا نیم ... آزادیخواهان رو تروریست یا تندروهای افراطی ... وحکومت های تا خرخره دیکتاتوری را نماینده مردم اعلام کنیم !
ما هراسی از گل زدن آزادی خواهان نداریم .. ما همه دنیا را به اطاعت از سوت و نظر داور مطیع کرده ایم ... و تا باور ها چنین است .. وداور ها گوش به فرمان ما .... هیچ دیکتاتوری .. تا زمانی که منافع مارا تامین میکند بیمی از مخالفینش نباید داشته باشد !

۱۳۹۰ تیر ۱۶, پنجشنبه

اجحافات نامحسوس به زنان ایران


تساوی حقیقی زنان با مردان در جامعه
در جهان امروز شاهد حضور نسبی زنان در بخش های مختلف جامعه و حتی مسند های بالای سیاسی هستیم ، ولی به نظر من این نگاه فعلی به تساوی حقوق زنها نه تنها هنوز عادلانه نیست ، بلکه به شدت تحت فشار و نفوذ آقایان قراردارد و هنوز با حقوق عادلانه و حقهء زنان در استفاده از فرصت های اجتماعی و مدنی فاصله بسیاری دارد ... حتی در متمدن ترین کشورها !
یکی از مطالب ثابت شده علمی ... برتری هوش و ذکاوت زنان نسبت به مردان است و این مقوله را حتی در کشور ستم زده ایران هم میتوان دید ! یک تبعیض و بی عدالتی آشکار در حق زنان در همه عالم که هنوز هیچ حکومت یا قانونی به آن توجه نکرده .... مشکلات و محذوریت ها و افت توانایی بانوان در چند روز از هر ماه است ! و بانوان و پزشکان بخوبی از این مشکل مطلع هستند ...
حالا تصور کنید که در روزهای حساسی مثل کنکور ... مسابقات ورزشی ... امتحانات دبیرستان و دانشگاه ... تعدادی از بانوان در دوره فترت ماهانه خود باشند ... بدیهی است که از تجلی تمام توانایی جسمی و فکری خود به علت تالمات و ضعف های ناشی از این دوره عاجز هستند .... و یکدست کردن اینگونه رقابت ها ، بین آقایان و خانم ها (آنهایی که در این دوره ماهانه قرار دارند ) یک بی عدالتی بزرگ است !!! که باید با وضع قانونی جوابگو و راهساز ، این بی عدالتی را کنار زد و فرصت شکوفایی بیشتر به توانایی ها و استعداد های بانوان که در رشد و کمال جامعه اثر بسزایی دارند، داد   !... بسیار شنیده ایم که بازیکنان بزرگی در فوتبال یا دیگر رشته ها به علت حتی سرما خوردگی در میدان مسابقه حاضر نشده اند ... و آیا سرما خوردگی تالم آورتر از حال بانوان در دوره ماهیانه شان است؟ وقتی پارلمان ها ، باشگاه های ورزشی ، و.... به دلیل خستگی اعضاء تعطیلات سالانه و فصلی دارند و کسی هم به این تعطیلات که گاه کار کشور را لنگ میکند اعتراضی ندارد ... چه اشکالی دارد که بانوان در مراحل مختلف به ابراز تجلی توانایی های خود یا شرکت در آزمون ها و مسابقات و امتحانات بپردازند؟ .. و این قانون میتواند در چند نوبت این فرصت را به بانوان بدهد ! یعنی زمانی به رقابت بپردازند که در دوره ماهیانه خود نیستند .. حتی اگر لازم باشد که برای ایشان در چند تاریخ مختلف ، برنامه آزمون گذارد !
اکنون بانوان در بیش از 15 کشور جهان بالاترین پست مدیریتی و ریاست را دارند و تعداد بیشماری هم در مناصب بالای کشورشان فعالیت میکنند ... ولی این بسیار کم است و با بالا رفتن این آمار سود بیشتری متوجه جوامع میگردد !
منظر فعلی نقش زنان در جهان را نمیتوان کافی و صحیح دانست ..چرا که یا به نوعی فمنیسم گرایش دارد یا مرئوس بودن ایشان زیر دست روئسای مرد !
ما امروزه شاهد هستیم که بخش عمده کانون ها و جمعیت های مدافع حقوق بشر توسط بانوان اداره میشود و این جز به دلیل روح اعتدال و مهر ورزی و خشونت گریزی بانوان نیست ! و چه زیبا روزگاری خواهد شد زمانی که وزرای دفاع کشورها را بانوان تصدی کنند !
حالا باز گردیم به کشور فلک زده خودمان  که بانوان آن ، بعد از چند کشور عربی و مرد سالار، کمترین حقوق را در بین جوامع جهان دارند ....
در کشور ما ، یک پسر اگر در روستا هم زندگی کند ... امکان دسترسی به مراکزی که در شهر ها وی را برای رسیدن به خواسته های اجتماعی و مدنیش کمک میکنند بسیار است ... مثل کلاس های کنکور و باشگاه های ورزشی و ...
ولی دختران در محدودیت و محرومیت شدیدی قرار دارند ... بخصوص که اغلب مکلفند که بعد از دیپلم شوهر کنند و به خانه داری بپردازند .. و توضیح واضحات نمیدهم که یک دختر روستایی بسیار بعید است که مجاز برای رفتن به شهر جهت شرکت در کلاس کنکور و یا باشگاهی ورزشی باشد !
آنوقت این حکومت برگ دیگری از بلاهت و زن ستیزی و در واقع مردم ستیزی رو میکند و سعی در محدود کردن رشته ها ویا سهمیه دانشگاه ها برای دختران مینماید !!!!!!
من آز انجا که به فردایی بسیار روشن و افتخار آفرین .. آنچه که شایسته ایرانیان است میاندیشم .... و فاصله بسیاری بین شانی که بانوان ایران در قبل از اسلام در این سرزمین داشتند و آنچه که اکنون در مترقی ترین کشورهای جهان میبینم  مشتاق و معتقدم که در فردای ایران آزاد قانونی جهت آسایش و برقراری مساوات جهت بانوان گرامی ایران زمین تهیه و تصویب و اجراگردد که تا حدودی به شکل زیرباشد :                   کلیه نهادهای عمومی چه دولتی چه خصوصی
موظفند که :
در امور کاری و تحصیلی و ورزشی در روزهای مهم مثل برگزاری آزمون ها و  امتحانات و مسابقات جهت بانوان کشور ایام متعددی را منظور نمایند .
تعداد این ایام و روزهای برگزاری آن طبق پرسشنامه ای که پیشاپیش از بانوان  آمار گیری می گرددخواهد بود.


پاینده ایران و ایرانی


۱۳۹۰ خرداد ۲۳, دوشنبه

جنگ و خونريزي اساس مديريت حكومت هاي جهان

دوستان ! بحثي كه در اينجا به صورت مقاله اي خلاصه مينويسم ...بحثي بسيار وسيع است و شايد توضيحاتي كه براي روشن كردن مفاهيم آن لازم به ذكر هستند از يك كتاب هم تجاوز كند ... در هر حدي كه از اين خلاصه درك ميكنيد غنيمت است !
آيا ميدانيد كه از حدود 196 كشور فعلي جهان ... حدود 125 كشور حاكمشان يك نظامي است ؟
آيا ميدانيد كه امريكا و بسياري از كشورهاي غربي حضور در يك جنگ را براي شهروندان و بخصوص مقامات سياسي و ديپلوماتيك خود يك امتياز و افتخار ميدانند؟
آيا ميدانيد كه اوباما تنها رييس جمهور امريكا است كه در هيچ جنگي شركت نداشته ؟
آيا ميدانيد كه تا قبل از اوباما يكي از شرايط كانديد شدن براي رياست جمهوري امريكا شركت داشتن در يك جنگ حتي در حد چند روز بوده است ؟
آيا ميدانيد كه در اكثر كشورهاي جهان مهم ترين پست هاي سياسي و اقتصادي را ژنرال هاي نظامي به عهده داشته ودارند ؟
آيا ميدانيد موفق ترين مديران كمپاني هاي بزرگ جهان اكثرا نظامياني موفق يا خوش نام يا پر افتخار بوده و هستند ؟
ايا ميدانيد كه هيچ انساني بعد از حضور در جنگ .. ديگر آن انسان قبل از جنگ نيست ؟
آيا ميدانستيد كه در زمان حكومت محمد رضا پهلوي ..دوران كودتاهاي روزانه در ديگر كشورها توسط نظاميان بود ؟ و وي از هراس كودتاي ارتشيان به آنها اجازه دخالت در امور سياسي و اقتصادي نميداد ... و اين اصلا باب ميل غرب نبود ؟
آيا ميدانيد كه خميني كوچكترين تصوري از ايجاد نيرويي به اسم سپاه نداشت و بعدها امريكا اورا وادار به حمايت از اين سپاه كه مستقيما توسط خود امريكا ايجاد شده بود نمود؟
آيا ميدانيد كه سيستم و چارت سازمانی سپاه پاسداران الگويي از ارتش امريكا است ؟
آيا ميدانيد كه ارتش امريكا هيچ سلاحي توليد نميكند و مايحتاج خودرا از توليد كنندگان بخش خصوصي ميخرد ؟
آيا ميدانيد كه فرماندهان نيروهاي ارتش امريكا همگي رانت خوار هستند و از كمپاني ئي اسلحه مورد نياز را ميخرند كه رشوه بيشتري ميدهد ؟
به اين روساي كشورهاي همسايه دقت كنيد ! سرهنگ جمال ناصر - سرهنگ انور سادات - سرهنگ حسني مبارك - سرهنگ معمر قذافي - سرهنگ حافظ اسد  - سرهنگ صدام حسين - سرهنگ پرويز مشرف - و .......
راستي جنگ چه تغييري در انسان بوجود مياورد ؟
همان زماني كه مردم ايران براي اعضاء سپاه و بسيج در زمان جنگ هورا ميكشيدند ... ميشد اين تسلط و تماميت خواهي آن بقال و كارگرو كارمندو كشاورز و دانشجوي عضو سپاه شده آنروز و سرداران آينده را پيش بيني نمود !
در جنگ هاي مدرن سربازان سريعا تبديل به دزدهايي حرفه اي ميشوند ... دزد هايي كه راه دزدي و فرماندهي گروهي از دزدان را نيك ميدانند ... در جنگ هاي گذشته .. غنايمي كه بدست ميامد .. قوت بازوي شمشير زنان بود ... در جنگهاي مدرن كمتر غنيمتي در حين جنگ نصيب نظاميان ميشود و غنائم را بعد از پايان جنگ تقسيم ميكنند .. آنهم بصورت پست هاي ارشد مملكتي و سياسي و اقتصادي !
 در جنگ هاي مدرن ... نظاميان که اکثرا در زندگی شخصی خود لنگ چند هزار دلار هستند ، با چشم هاي خود ثروت هاي نجومي را ميبينند كه چگونه در يك ثانيه نابود ميشوند ... سرباز پدافندي كه با يك توپ ضد هوايي ، يك جنگنده 200 ميليون دلاري را سر نگون ميكند .. به باوري تازه ميرسد .. باوري كاملا نو و متفاوت با باورهاي گذشته اش ... كشتن و كشتن ... كشته شدن هاي بي دليل ... براي فتح يك نقطه ... هزاران انسان از جبهه خودي و دشمن را به كشتن دادن و ميليونها دلار اسلحه و مهمات را دود كردن ! و نگاهش به ثروت رنگ چند میلیون دلاری میگیرد !
در آن لحظه هاست كه نطفه فرماندهان اجتماعي هر كشوري بسته ميشود .. كساني كه در هر پست و مقامي قرار بگيرند .. براي رسيدن به مقصود هر كاري را مشروع و مجاز ميدانند .. هدف كسب پيروزي و جلو بردن نقشه است و بس !
و اكنون تمام كساني كه نفعي در خاك ايران دارند .. چشم به سپاه پاسداران دارند ! سپاهي كه اكنون ديگر بر عوام نيز عيان است كه مديريت اصلي كشور را در دست دارد ! سپاهي كه در آينده اي نزديك ... با كودتا هاي پي در پي .... در مقاطع زمانی متعدد ، برگ سياست خارجي ايران را به سمت منافع يك كشور خارجي خواهد چرخاند !
از اين سپاه كه همزاد ديگر نظاميان جهان است .. توقع رحم و انساندوستي و ميهن دوستي و معنويت و قانون پذيري نداشته باشيد !
در جنگ همه ايشان شستشوي مغزي شده اند ... قدرت ... تسلط ... وفتح هدف به هر قيمتي حتي نابودي خانواده خودشان ... سرلوحه منش و ديالكتيك ايشان است .... همچنان كه براي ديگر نظاميان جهان است .. و بد نيست يك بار ديگر سوالات بالا را مرور كنيد !

۱۳۹۰ خرداد ۲۲, یکشنبه

خميني و ولايت فقيه

دوستي قديمي دارم كه سال ها از طرفداران دو آتشه خميني بود ... و يكسالي ميشود كه ديگر باوري به خميني ندارد ..
تازگي ها به این باور رسیده كه جرم بزرگ خميني ، برپايي ولايت فقيه است كه اين عمل به معناي پايه گذاري يك فرقه جديد ميباشد ودر اسلام چيزي به اسم ولايت فقيه نداريم ... و اسلام واقعي مکتبی ایده آل است و ربطي به عملكرد تمام اين 2/1 ميليارد مسلمان ندارد و و چه وچه  .....
وقتي  از نفس افتاد .. بهش گفتم : دوست عزيز .. چرا تو بيدار نميشي ؟!!! ... كي گفته که خميني ولايت فقيه رو اختراع كرد؟ ... پرسيد : خب پس كي اختراع كرد ؟ .. گفتم : تو و امثال تو ! گفت من ؟ گفتم بله ! ... مگر تو در اذاني كه قبل از نماز ميخواني نميگويي اشهد ان علي ولي الله ؟ .. گفت : بله ميگم ! .. گفتم خوب اين حرف آيا جز به معناي اين است كه : علي از طرف خدا بر مردم ولايت دارد ؟ گفت : بله ! گفتم : خب چه كسي وكي اين ولايت را به وي داده؟ گفت : در فلان كتاب و فلان تفسيرقران و ...
گفتم اگر ملاك تفسيرقران باشد كه تفاسير اهل سنت خلاف اين است .. در ثاني در قراني كه تو قبول داري ..و گوينده آن كه به ادعاي مسلمانان الله است .. راست و مستقيم و بي ابهام  گفته : محمد رسول و پيامبر و برگزيده من است .. و اطلاع از اين مقام محمد هيچ احتياجي به تفسير و تاويل ندارد ! و اگر از نظر قران علي ولايتي بر مسلمين داشت .. دو كلمه ميگفت و مشكل حل بود .. حتي ميتوانست بگويد كه علي تا زماني كه زنده است بر مسلمين ولايت دارد ...
حالا شما با توهمات خودتان علي را نه تنها در زمان حياتش .. بلكه بعد از مرگش هم ولي مسلمين ميدانيد .... و همين توهمات ابلهانه است كه به بعضي ها ميدان ميدهد كه خودرا ولي فقيه بنامند .... وامثال شما از مدت ها پيش زمينه اين حقه بازي ها و مردم فريبي ها را فراهم كرده ايد ... برو كمي فكر كن  ! ... نشود كه مثل دوران بت کردن خميني ، عمري را ضايع كني و بعد به حرف من برسي !!
 در فكر فرو رفت و ديگر چيزي نگفت ... اگر چه ميدانم كه محال است اين توهمات را رها كند ...
ودر جایی هم به او گفتم :
آنطور که تو میگویی ،  همه مسلمانان به نوعي در طول اين 1400 سال درك غلط يا مغرضانه اي از اسلام داشته ودارند !!! آيا فكر نميكني كه مشكل در خود اين مكتب و ديگر مكاتب الهي ست ؟ آيا الله كه كريم و عظيم و اكبر و بديع و خالق و ... است ... نميتوانست حد اقل 50% آدميان را طوري خلق كند كه از دستوراتي كه توسط خيل عظيم پيامبرانش به آنها داده سر در بياورند و از آن اطاعت كنند ؟ ... و اين 50% سعي در ارشاد آن 50% درصد ديگر نمايند؟ چون آنطور كه توو امثال تو ميگوييد .. از اسلام واقعي جز 14 معصوم كسي سر در نياورد و به آن عمل نكرد ... و هر كسي هر كاري كه دلش خواست كردو اسمش را گذاشت اسلام !!!!!!!! گيريم كه چنين باشد !! خب از نظر من نيازي نبود كه الله بقيه آدم ها را خلق كند !!!
همين 14 تا را خلق ميكرد و خلاص !!! اين چه خدايي ست كه بنده هايي خلق كرده كه هيچگونه دركي از حرفاي خالق خودشان ندارند ؟ يا اين چه حرفهايي ست خدا به نام دین گفته و براي بندگانش كاملا غريب و نا مانوس و غير  قابل اجرااست ؟ ؟

۱۳۹۰ فروردین ۹, سه‌شنبه

ستيز با مبارزين ايران بجاي مبارزه با رژيم


 در اين 32 سال گذشته شاهد بوده ايم كه چگونه گروهي فرصت طلب و وطن فروش به نام اسلام و انقلاب ، ايران را به ناكجا آباد كشيده اند . نقش بي چون و چراي امريكا در سرنگوني شاه و مماشات با رژيم خميني بر كسي پوشيده نيست ! و ناظر بوده ايم كه چگونه پست ها و مسئوليت... هاي مملكتي تنها در بين يك گروه مشخص ، دست به دست شده ، و تا كسي نمرده بي پست و مقام نمانده ! و كمتر كسي ميداند كه اين مجوز حضور دائمي در سطوح مختلف حكومت را اين گروه انگشت شمار چگونه بدست آورده اندواكنون رژيم(چه حكومتگران فعلي چه كساني كه اينك ادعاي اپوزيسيون ميكنند )  با داستان پردازي هايي كه سوژه آنها از اتفاقات سال هاي بعد گرفته شد به تخريب همه مبارزاني كه عضو اين گروه مافيايي نيستند مبادرت مينمايند ! و شايد بد نباشد بدانيد كه اين گروه چگونه تشكيل شد و اين مجوز هميشه در بخشي از حكومت بودن را چگونه بدست آوردند .  بيشتر اين افراد در قبل از سال 57 يا از اعضاء مافيا بودند يا در كار قاچاق اسلحه (مثل دكتر چمران - قطب زاده - محمد منتظري - هاشمي رفسنجاني و...) و تعدادي نيز با اطاعت از يك سري از دستورات به عضويت اين باند حكومتي درآمدند . و اين دستورات به شرح ذيل بود كه هر كس با انجام هر گزينه اي ايجاد اعتماد كمتر يا بيشتر براي خود كرده و در مقامات بالاتر جاي ميگرفت
1- لو دادن يكي از بستگان كه عضو نيروهاي مخالف رژيم بودند (سلطنت طلب - مجاهد - چريك فدايي - و .. )... جنتي و گيلاني و ري شهري از اين گروه بودند !
2- شركت در عمل كثيف شكنجه زندانيان سياسي و تجاوزها (منوچهر متكي و بسياري از رجال حكومتي در اين گروه هستند .
3-(مشاركت مستقيم در اعدام زندانيان سياسي (امثال احمدي نژاد )
4- فعاليت در ترور هاي شخصيت هاي مخالف رژيم در داخل و خارج كشور (مثل ترور شاپور بختيار -قاسملو - فرخزاد و قتل هاي زنجيره اي)  . 
 يعني يك مافياي تمام عيار با پدر خواندگي خميني ... و كساني كه به صورت نفوذي در جكومت باقيمانده بودند با خودداري از ارتكاب اين اعمال ، از دايره قدرت خارج شدند و اين بر خلاف شايعات متداول امروزي است كه هر كس   به وي قدرت ندادند مخالف رژيم شد   با توچه به مطالب فوق كه مختصرا گفتم بهتر ميتوانيد از جناح بندي ها و مرده باد زنده باد هاي امروزي سر در بياوريد . لازم به ذكر است كه اين مطالب بسيار محرمانه است و هركس كه اين مطالب را انكار يا رد كند به سادگي اعلام كرده كه به شكلي عضوي از اين باند تبه كار رژيم است يا از وابستگان مقامات اين رژيم !
پس هشيار باشيم كه ساده لوحانه گول تبليغات رژيم و كساني كه فعلا و مصلحتي نقش مخالفين رژيم را بازي ميكنند نخوريم ! پاشنه آشيل مافيا در سراسر دنيا  منشور حقوق بشر است و براي ما ايرانيان اين باور ضروري است كه به همه مبارزان عليه اين رژيم احترام گذارده و آزادي براي فعاليت سياسي و نشر عقايدشان قائل بشويم ! و تبليغات عليه هيچ يك از مخالفان اين رژيم را نپذيريم ... و بدانيم كه هر كس كه در اين 32 سال مقامي در اين رژيم داشته (به جز دوسال اول ) نميتواند ادعاي مخالفت با اين رژيم را بنمايد .... بطور مثال ميتوان حسن خميني نوه خميني را از اين مافيا بري دانست چرا كه در همان سالهاي 59 و 60 با اعدام ها و دستگيري ها در سخنراني خود در مشهد مخالفت كرد و عليه عملكرد پدر بزرگش موضع گرفت ! ولي امثال اين موسوي و كروبي و خاتمي ... دستهايشان از خون اين ملت قابل شستن نيست !

۱۳۸۹ اسفند ۲۸, شنبه

اسلام در ايران

پس از حمله اعراب به ايران ،از بين ايرانيان ،  افراد و گروه هاي مشخصي جهت رسيدن به اهداف خود ، از جمله سرنگوني كامل سلسله ساساني ، اعراب را ياري كردند و در توسعه تصرفات اعراب خائنانه به آنها كمك نمودند ...   به اين اميد كه اين اعراب فقط ابزاري هستند براي سرنگوني سلطنت ! و به جهت بدوي بودن خود ، بزودي يا ايران را براي ايشان ميراث گذارده و ميروند ، يا از ايشان تقاضاي مديريت كشور را ميكنند .... و اين محاسبات كاملا اشتباه ، عاملي براي تغيير مسير تاريخ ايران و ايرانيان شد ! اين خائنين با بي خردي محض ، به بيابان نشيني و بي سوادي اعراب توجه كردند و به كتابي كه در دست داشتند دقت كامل نكردند ! كتابي كه در دل خود ، بهشت و جهنم داشت ... جهاد داشت .... قوانيني سخت براي هر كه مسلمان نبود داشت ... و به زباني سخن ميگفت كه براي اعراب شيرين و خيال انگيز بود ....زبان شمشير ...... و پر از وعده هاي دلچسب براي برخورداري از خوردن و سكس و تنبلي .. براي اين دنيا و آن دنيا .. !
ثروتمندان طبق معمول با پيشكش ها به استقبال رفتند و قبول اسلام نمودند و اهل بيت و خدمتكاران و رعاياي خودرا نيز به اسلام در آوردند ..... و اعراب هم  كما كان به كشتار و تجاوزو اسير گيري از ايرانيان در شهر هاي مختلف ادامه دادند ..تا آنجا كه به مرور جاي پاي سفت نمودند و با يافتن سرزمين چون بهشت ايران ، بيشتر به منافع مسلمان بودن خود پي بردند و عيش و عشرت ها نمودند و خودرا در بهشت موعود احساس ميكردند ..... و چنان رفت كه بيشتر ايرانيان ميدانند !
سايه شمشير اعراب بر سر ايرانيان از همان لحظه نخست ايشان را به گواهي دادن به گرويدن به اسلام واداشت ... در حالي كه بخوبي ميدانستند كه آنچه كه به عنوان دين نوين و آزادي بخش بديشان معرفي ميكنند ... نه از آزادي نشاني دارد .. نه در برابر فرهنگ ايشان حرف تازه اي براي گفتن ..ونه بهشت آن
 جذابيتي براي كساني كه در ايران متمدن آنروز ميزيستند داشت !
ولي در بزنگاهي گير افتاده بودند كه مسئله اصلي جان بدر بردن از تيغ ستمگر اين بيابان نشينان بود و حفظ جان خانواده ....
البته بسياري گريختند ...وبسياري نيز به مبارزين و مقاومين عليه حمله اعراب پيوستند .. غافل از اينكه آنچه محمد در كتابش به قبيله خودو ديگر مسلمانان توصيه كرده بود چون دستور ساخت محكم ترين چسب هاي دنيا بودبراي چسبيدن   به هر چه كه بدست مياورند ... از طرفي اعراب مردمي بيابان نشين و ساده ضمير بودند و به تبع آن يا چيزي را نميپذيرفتند .. ويا اگر ميپذيرفتند با تمام وجود به آن ايمان مياوردند ! در مقابل ، ايرانيان كه تركيبي از اقوام مختلف بودند و داراي مذاهب گوناگون و كم تحمل در قبال تفكري مغاير با باورشان ... و تمرين يك دوره طولاني تقيه و پنهان كردن عقيده خود در برابر فشار حكومت ساسانيان كه دين زرتشت را دين رسمي كشور و بقيه مذاهب را غير قابل قبول اعلام كردند و در اواخر سلطنت خود به جرم زرتشتي نبودن سرهاي بسياري را به باد دادند و اموال گزافي را مصادره نمودند .... از اين رو تظاهر ايرانيان به قبول مسلك اعراب ... عملي نو و بي سابقه نبود و بسياري اينچنين كردند و شالوده  تزوير و تظاهر و عافيت طلبي ايرانيان از همانجا پايه گذاري شد ... خلافت از بني اميه به بني عباس رسيد ... و چيزي عوض نشد ! نه معتبر شناختن ايرانيان ...نه دست كشيدن مردم از تظاهر به مسلمان بودن .... وگروهي از ايرانيان هچون خاندان برمكي در دربار اعراب جايگاهي پيدا كردند ..البته در لباس مسلماناني مومن و خاشع در برابر خليفه و جانشين محمد !
مطالعه تاريخ آن دوران نشان ميدهد كه خلفاي عباسي بخوبي از اين تقيه و تظاهر ايرانيان به مسلماني مطلع بودند .. ولي براي آنها مسلمان بودن يا نبودن ايرانيان اهميتي نداشت و آنها با ثروت ها و نعمت هاي خاك ايران كار داشتند و همانطور كه هيچگاه به خادمين ايراني تبار خود اعتمادي نميكردند .. وبا كوچكترين شكي بدست جلاد ميسپردنشان ! از طرفي اعراب تنها خودرا مسلمان ميدانستند و به بقيه ملت ها به چشم اسراي جنگي مينگريستند .. و بعد ها هر كه به عربي سخن ميگفت يا شجره اي عربي داشت در دستگاه ايشان قربتي خاص مي يافت
غرض از اين تطويل كلام ... روشن كردن وضعيت مسلماني ايرانيان در اين 1400 سال است ... حماقتي كه ايرانيان با اين تظاهر جان خودرا رهانيدند ولي ... تمدن و فرهنگ عظيمي را براي زنده ماندن خود فديه دادند ....
و چه بي نتيجه ؟!!! تا آخرين روزهاي حيات آخرين خليفه كه بدست هلاكوخان مغول كشته شد ... هيچگاه حكومت ها و ملل عرب مسلماني ايرانيان را برسميت نشناختند ! و حق هم داشتند ! آنچه كه ايرانيان به نام شرع اسلام باور داشته و بدان عمل ميكردند و ميكنند ... ملغمه اي بود از آيين ها و مذاهب زرتشتي ... مزدكي .. مانوي ... بودايي ...يهودي ... مسيحي و اسلام ! 
جهان اسلام با كشورگشايي عثمانيان توسعه يافت و ملل و اقوام متنوعي به اين آيين درآمدند و اكنون در زمره مسلمين شناخته ميشوند .. الا ايران ! درنظر  اكثريت قريب به اتفاق مسلمانان جهان ايرانيان رافضي و مجوس و خارج از اسلام بودند و هستند
در سال  1956 شيخ محمد تقي قمي به مصر و الازهر قاهره رفت و با كمك چند تن ديگر از فقها و علماي شيعه جمعيت تقريب المذاهب را براه انداخت  (1958) و بعدها با كمك چند تن ديگر از فقها و مراجع شيعه به تبليغ ان در مصر و انتشار هفته نامه رسالت اسلامي پرداخت ..تا در حدود پنجاه سال پيش يكي از مفتيان جامعه الازهر ، يعني شيخ محمد شلتوت  را راضي كرد تا فتوي بدهد كه مذهب شيعه اثني عشري از مذاهب اسلام و گرويدن اهل سنت به آن خالي از اشكال است  (1341 شمسي)!
وي اين فتوي را خيلي محتاطانه داد و جمعيت اخوان المسلمين با آنكه اكثرا اهل سنت بودند از اين داستان حمايت كردند و از همانجا پايه هاي حكومت اسلامي ايران بنياد شد ! ولي علماي اهل سنت به سرعت موضع گرفته و اين فتوي را نوعي تلبيس خواندند و جامعه سني جهان هم زير بار اين فتوي نرفت ! و خميني در سال اول انقلاب خطاب به مسلمين جهان بخصوص اعراب گفت كه ما شيعه ها و شما سني ها در اسارت حكومت ها بوديم و اكنون كه ما آزاد شده ايم بيشتر اثبات خواهد شد كه شيعيان خارج از اسلام نيستند ..ولي خيلي زود جنگ با ايرانيان سني مذهب را آغاز كرد وبعد از او هم ، همچنان فشار بر سني مذهبان ادامه دارد !
و اكنون مسلمانان چنان دلخوني از ايرانيان دارند كه در كمين فرصتي براي نابودي ايران هستند و كشور مارا از يك طرف پان توركيسم كه تركيه راه انداخته و از طرفي سني هاي كشورهاي همسايه در خطر تجزيه و حتي نابودي قرار داده اند !
پ-ن-1- براي آنكه دريايبد كه اكنون اعراب و مسلمانان جهان چه نگاهي به ايران و ايرانيان دارند كافي است اگر عربيتان خوب است اين اسم را سرچ كنيد(شيخ شلتوت ) تا با كابوسي به نام هجمه افكار جهان اسلام بر عليه ايرانيان روبرو شويد
پ-ن-2- جالب اين است كه با عنوان مخالفت با  شيعيان ، به نقد و بحث و كامنت گذاري در سايت ها وو بلاگ ها ميپردازند ولي اكثرا به ضديت با ايرانيان ميپردازند و كمتر ديدم كه اشاره اي هم به شيعيان عراق يا لبنان بكنند

۱۳۸۹ اسفند ۹, دوشنبه

اتحاد براي پيروزي

شايد شما هم مثل من ، حد اقل در طول اين 20 ماه گذشته ، در هر محفل يا اتوبوس و مترو تاكسي و خانه اقوام و دوستان و مدرسه و دانشگاه و محل كار.. هيچ صدايي دال بر تاييد اين رژيم نشنيده ايد ... الا راديو تلويزيون حكومتي !!!!!!؟
حالا براستي همه اين مدعيان مخالفت با اين رژيم خواهان تغيير هستند ؟  به ايراني آزاد و آباد فكر ميكنند؟ يا فكر ميكنند اين فراز و فرود مبارزه چيزي در ابعاد ارزشي يك مسابقه فوتبال است ؟ به مبارزان شكنجه شده ... به مثابه بازيكني مصدوم مينگرند كه چند وقت ديگر خوب ميشود و باز ميگردد؟ .... و يا شايد اين روز ها در محيط هاي امن اعتراض و انتقاد كردن مد شده است ؟ ؟؟
اگر  احساس و انديشه نهفته ء اين اكثريت ناراضي چنين است؟ و اگر چنين نيست راه حلي كه براي مبارزه دارند چيست؟
اگر وظيفه  هر مخالفي ، به اندازه خاموش كردن يك كليد برق باشد .. باز هم  ، اما و اگر در ميان ميايد؟ !!!! 
در بزنگاه فعلي ملت و تاريخ ايران براي رهايي از حكومت مستبدين ... با ساده ترين راه ميتوان به پيروزي رسيد ... 
با عدم پرداخت قبوض آب و برق و گاز !!!!!!!!!!
ولي بايد اكثريت ملت ايران ..يكدل و يك صدا به اين مهم بپردازند ..كه نه خطري دارد نه هزينه اي !!
دولت شديدا به اين پول ها نيازمند است !  ولي بيش ازاين پر گويي نميكنم !
فقط از اطرافيان خود يك سوال كنيد ... و آنهم اينكه اگر اين حكومت با همين عمل ساده سرنگون شدني باشد و شما آنرا انجام ندهيد .. چگونه فردا در اين خاك خواهيد زيست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

۱۳۸۹ بهمن ۳۰, شنبه

آخرين اخطار به سيد علي خامنه اي

يكشنبه يكم اسفند ... روز اعلام آخرين اخطار به علي خامنه اي ، توسط ملت قهرمان و آزاديخواه ايران است !
آقاي سيد علي خامنه اي ! از هركسي بهتر ميداني كه نه تنها در نزد اكثريت ملت ايران ، بلكه در نظر بسياري از جيره خوران خودت هم  فردي منفور و اي بسا مفلوك ، محسوب ميشوي !
اگر فقط يك دقيقه مغزت را بكار بياندازي و فكر كني .... متوجه ميشوي كه اگر تمام عيوب و رذالت ها و بيسوادي ها و خباثت هايي را كه دارا هستي  راهم  نداشتي ... باز نالايق ترين فرد در جهان براي مسندي كه بر آن تكيه زده اي هستي !
ملت ايران مستبدين و دينكاران بسياري را تجربه كرده ... و اينرا هم ميداند كه هم اكنون ديكتاتورهاي بسياري بر كشور هاي متعددي حكومت ميكنند ، ولي در حال حاضر هيچ كشوري (هر چه قدر كوچك يا تازه تاسيس و عقب افتاده ) وجود ندارد كه فردي افيوني چون تو بر آن حكومت كند ! و اين نهايت سرافكندگي براي ملت غيور ايران است كه يك مخبط افيوني زمام حكومتشان را در دست داشته باشد ! و اين يك مسئله هيچ ربطي به عقايد و باور ها و نظرگاه هاي مردم ندارد ... و جاي بحثي هم باقي نميگذارد ...
و يكشنبه يكم اسفند ، مردم با اعلام آخرين اخطار از تو ميخواهند كه قبل از ارتكاب جنايت هاي بيشتر ... كنار بروي !
ومن و ملت ايران از بخش عمده اي از هم وطنان عضو سپاه پاسداران تشكر ميكنيم كه به نداي وجدان و خرد خويش .. واستمداد هموطنانشان پاسخ مثبت دادند و طي نامه اي اعلام كردند كه از دستور تو سرباز زده و بروي مردم شليك نخواهند كرد !!!
پس عبرت بگير و بترس از خشم مردم ! مردمي كه اكنون بخشي از نظامياني كه تو  پيشمرگان خودت ميپنداريشان را در ميان خود دارند !
اين تشبثات هم ديگر كارگر نيست كه سراغ فسيل هاي 92 ساله اي چون مهدوي كني بروي ... و يا اطرافيانت را كه هراس دارند از حمايت مستقيم تو ، با زور و ارعاب براي حمايت خودت به صحنه بياوري ! گر چه بقول اجداد عربت : الغريق يتشبث بكل حشيش ! (كسي كه در حال غرق شدن است ، به هر پاره برگي چنگ ميزند ) . ولي وقتي جنگلي از باطوم و چماق و اسلحه ، نتوانست كمكي براي نجاتت شود .. اين پاره برگها را چه اميد ؟
مردم ايران به كوشش شيرمردان و شير زنانش ، از يك كماي 1400 ساله و يك سحر 32 ساله بيرون آمده و هشيار و بيدار ، جز سرنگوني تو و بساطي كه ترا به اينجا رسانيد را نمي خواهند !! واين يك اخطار جدي ست اگر هنوز مغزت زير فشار افيون ، اندكي درك دارد ! ..... سريعا تمامي زندانيان سياسي را آزاد كن و كنار برو !  .. گاهي مردم كسي را كه از سر راه كنار نميرود .. بد جور هول ميدهند !
پ-ن-1- از يكشنبه اعتراضات مداوم مردم آغاز خواهد گرديد .. بدون وقفه تا سرنگوني هرم استبداد !
پ-ن-2- قرار بر اين شده كه اعتراضات پراكنده و با هوشياري و در تمام نقاط تهران و ديگر شهر ها باشد !
پ-ن-3- به محض افزايش معترضين ، همه را به اعتصاب در هر جا كه هستند دعوت كنيد !
پ-ن-4- در اخرين تصميم گيري ها محل اعتراضات ، سرتا سر خيابان ولي عصر در هر نقطه اي كه سركوبگران كمتر حضور دارند اعلام شده ، و اين اعتراض در روز هاي بعدي هم تداوم خواهد داشت  !
با اميد پيروزي
پاينده ايران و ايراني

۱۳۸۹ بهمن ۲۵, دوشنبه

رهبر درمانده

بيست وپنج بهمن ..............
امروز رهبر خون آشام جمهوري اسلامي ، در مستراح خانه اش پنهان شد !
امروز من همه چيز را در اكثر خيابان هاي تهران شاهد بودم  !
امروز رهبر پليد و وطن فروش اين رژيم ، آبروي نداشته اش ريخت !
امروز با آنكه رذالت هاي بسياري از مزدوران ديكتاتور قرن ديدم ، ولي با توجه به روزهاي اعتراضات پيشين ، بخوبي مشهود بود كه خون آشام دستور داده سگ هاي زنجيريش را با قلاده كنترل كنند !
و امروز روز پيروزي ملت ايران و شكست و خفت مفتضحانه جمهوري اسلامي بود !
آقاي سيد علي خامنه اي !! ديگر با چه رويي در انظار ظاهر خواهي شد؟ آيا اين احتياط در مواجهه با سيل معترضين ، به دليل دستور اربابت باراك اوباما بود ؟ يا وحشت از طوفان خشم ملت ؟ .... در هردو صورت تو بازنده امروز بودي !
اگر فرمان اربابت اوباما را چاكر منشانه گوش كردي و سگ ها را بستي ... كه علنا اعتراف به عمري نوكري امريكا و انگليس كردي ! اگر از ترس سيلي خوردن از شيران ايران ، پنجه خون آلودت را با توحشي كمتر نشان دادي ؟ كه اين خود نشانه ترس تو از اوج گرفتن خشم معترضين و عقب نشينيت بود !
از اين خيال خام بيرون بيا كه اين عقب نشيني يك تاكتيك بود ! ديگر طلسمت شكست و آب رفته باز نيايد به جوي !
من در تك تك چهره هاي سگ هاي زنجيريت خيره شدم ... بي تفاوتي ... بي انگيزگي ... مايوس از پايان گرفتن مطالبات مردم ...
و حتي گاه مدارا با مردم را در چشمان اين فلك زده ها ديدم !
حتي آن گروه 200 نفري كه به حمايت تو در خيابان آزادي با آن پلاكارد هاي مسخره شان چون اسب هاي پير شيهه ميكشيدند را ديدم !  حتي در سر دادن شعار پيزوري خود هم يكدست و يك صدا نبودند ! چون گوسفندان گرگ ديده بع بع هايي هراس زده داشتند !
راستي نهار به اين گوسفند دنبه دار محمد گل عثماني چه دادي ؟
به خاك وطنم سوگند ميخورم كه چيزي از دورانت باقي نمانده ، اي ضحاك زمان !!
پي نوشت -1- دوستان من نميخواهم حقايق را بزرگنمايي كنم و شعار هاي بي بنيان بدهم ! ولي خودتان خوب ميدانيد كه : حتي براي پيروزي در يك ليگ فوتبال ... يكباره نميتوان به فينال رفت ..چه رسد براي نجات يك سرزمين از دست پليد ترين رژيم تاريخ !
ولي با تمام وجود باور دارم كه امروز ملت ايران پيروزمندانه از يك چهارم نهايي به نيمه نهايي اين مبارزه رفتند !
پي نوشت - 2- در خيابانهاي خوش ، اسكندري شمالي ، جمالزاده ، سركوبگران با خفت از مقابل دفاع جانانه شير مردان و شير زنان ايراني گريختند !
پي نوشت -3- تلاش كنيم تا در نيمه نهايي ، حريف را با تحقير هرچه بيشتر شكست بدهيم !
پاينده ايران و ايراني

۱۳۸۹ بهمن ۲۴, یکشنبه

نامه اي به هموطنانم در سپاه پاسداران

درود بر همهء هموطنانم كه ايران ، خانه پدري و مادرو زادگاهشان و تمامي هويتشان است .. بخصوص هموطناني كه با فريب دين فروشان ، در سپاه پاسداران مشغولند !
درود بر تو اي هموطن پاسدار كه جوانيت را در جبهه ها براي حفظ اين آب و خاك صرف كردي و اكنون مويي سپيد داري و همسر و فرزنداني نيز !
من تورا درك ميكنم ... با تو همدردي ميكنم ... زيرا كه هموطنيم ... در كوچه پسكوچه هاي يكي از شهرهاي اين سرزمين پر افتخار ولي زجر كشيده ... بزرگ شده ايم ! حتما خيلي از بازي هاي دوران كودكيمان شبيه هم بوده ... خيلي از غذاهاي ايراني را كه من دوست دارم ، تو هم دوست داري ! توهم مثل همهء ايرانيان ، وقتي كه باران بر سرزمين نيمه خشكمان ميبارد خوشحال ميشوي ... و سالي پر محصول را آرزو ميكني ! حتي اگر يكروز هم كشاورزي نكرده باشي
!
تو هم مثل بسياري از هموطنانمان ايران را سربلند ميخواهي ... بهترين ها را براي كودكان و جوانان اين مرز و بوم ميخواهي .. همانگونه كه براي فرزندان خودت ميخواهي ... ! راستي به آينده فرزندانت زياد فكر ميكني ؟ اين پست و مقام و پولي كه كم و زياد به تبع اين مقام كسب كرده و برايشان خرج ميكني ، آينده آنها را تضمين ميكند ؟  ميدانم كه خودت را آب از سر گذشته حساب ميكني و تنها به آينده آنها فكر ميكني ! ولي ...... ولي به نظر تو محمد رضا شاه به آينده فرزندانش بي توجه بود ؟ برايش مهم نبود كه سال هاي طولاني اجازه حضور و زندگي در وطنشان را نداشته باشند ؟ افغاني هاي زيادي ده ها سال است كه در ايران آمدو شد ميكنند ولي شاهزادگان پيشين از اين حق محرومند !! آيا شاه روحش اكنون خشنود است كه يك دخترش و يك پسرش دست به خودكشي زدند از فرط نا اميدي و اندوه ؟ و آنهم با وجود ثروتي كافي و احترام بين دول مختلف!!
تو دوست داري فرزندانت فردا روزي ،  به چنين محروميت و افسردگي و ادبار و خسراني مبتلا شوند ؟ من كلا خشونت و تهديد را محكوم ميكنم .. ولي خودت خوب ميداني كه آنكس كه چنين سرنوشتي را برايشان رقم خواهد زد .. حكومت بعدي ايران نخواهد بود .... بلكه خودت هستي !
هموطن عزيزم كه به دلايلي پيچيده در سپاه پاسداران هستي ! من و خيلي از ايرانيان هم چون تو ، براي خودمان عقايد خاص خودمان را داريم ! ولي در يك چيز متحد هم هستيم ، و آنهم سرافرازي و آزادي و ترقي ايران زمين است !
من خوب ميدانم كه چندان دل خوشي از حكومت وقت نداري ... حتي سخت خشمگيني كه چرا ، ترا كه روزي براي اين آب و خاك ميجنگيدي و شادمان بودي از عزتي كه بدين لحاظ در بين مردم داشتي ، امروز در ورطه نفرت هموطنانت انداخته اند و توقع دارند كه دست به خون هم ميهنانت آلوده كني !!! .. فردا يعني دوشنبه ، گروه عظيمي از هم ميهنان تو ، نه براي مقام و پول ... كه براي آزادي و سربلندي كشورشان .. كه براي نجات سرزمينشان ازاستبداد و فقر و فحشا و فساد و اعتيادو بيكاري و دفن استعداد ها .... ميخواهند به خيابان ها بيايند ! اگر هنوز تكه اي از جوانمردي اجداد ايرانيت ... ذره اي از فتوت و مناعت طبع انسانيت .. در تو باقي مانده ؟ از همين فردا با خودداري از هجوم به آزاديخواهان ، اولين قدم را بردار ! براي رسيدن به روزهايي كه خيلي وقت است قابشان كرده اي و برايت غريبه شده اند ! روزهايي كه بر اين باور بودي  كه اگر فقيري .. اگر غني !  اگر ضعيفي .. اگر قوي !  اگر كارگري .. اگر سرمايه دار ! تنها چيزي كه برايت مهم بود ومسلم ترين هويت خويشتن خويش ميدانستي اين بود كه ايراني هستي ! از اين خاك برآمده و روز ي در اين خاك خواهي شد !  
آنچه كه گفتم ... از سر دلسوزي براي ايران بود و بس ! چراكه ناراحتي يك ايراني و هموطن ، كه عشق به خاكش دارد .. ضربه اي به ايران است !
برخيز و حماسه ستارخان ها و باقر خان ها را از نو زنده كن ! نوكر خانه زادبودن براي  بي هويت هاي وطن فروش و خيانتكار را ، اگر روي كاغذ بنويسي و به فرزند يا نوهء هفت ساله ات بدهي بخواند ... به تهوع خواهد افتاد !!! ميداني كه بيراه نميگويم !!!
از دست دادن مقام و ثروت و حتي جان ، در راه ميهن ... بي عقلي نيست ! زشت نيست ! بلكه عين افتخارو سرافرازي ست كه تا نبيره هايت را غرق غرور و سرور ميكند !
باشد كه كردار نيك برگزيني و رفتاري نيك پيشه كني !
پاينده باد ايران و ايراني
پی نوشت -1- دوستان ، فردا هشیار باشید که به حرف کسانی که در لباس معترضین در بین شما هستند و در لحظه حساس مردم را به کوتاه آمدن و به خانه رفتن تشویق میکنند اهمیت ندهید و دیگران را نیز از اینکه ایشان عوامل نفوذی هستند آگاه کنید !

۱۳۸۹ بهمن ۱۲, سه‌شنبه

نامه اي به خميني بت شكن

درود بر خميني بت شكن ! درود بر بزرگ مردي كه با همتي عظيم بت 1400 ساله و بت هاي هزار ساله اين مرز و بو م را در هم شكست  !
اي خميني ! من اين نامه را به مناسبت سالگرد ورود تو به ايران با آنكه ديگر نيستي كه بخواني برايت مينويسم .
آري درود بر تواي خميني كه در ده سال حضورموثرت در اين كشور، بي اغراق ، بزرگترين خدمت ممكنه را به ايرانيان نمودي ! و اين تو بودي كه چهره اصلي و كريه اسلام را عيان كردي ، با به حكومت رساندن روحانيت ، به مردم نشان دادي كه اين جماعت ، در پشت ظاهر معنوي خود ، چه شياطين پليدي هستند ، اينان كه قرن ها با تحميق مردم به حمايت جباران تاريخ ميپرداختند و جيب خود را از دسترنج ملت پر ميكردند و هيچگاه دست به سياه و سفيد نميزدند ! تو با زيركي دست ملي مذهبي ها را رو كردي و درجه خيانت آنها را نشان مردم دادي !
تو احزاب چپ را كه ادعاي حمايت از خلق ها را داشتند با طمع شراكت در قدرت ، به ميدان كشيدي و طشت رسوائي شان را ازبام انداختي ! حزب پير و كهنه كار توده را به نوكري روحانيون و دينفروشان استخدام كردي تا آشكار شود آن ادعا هايي كه در اين شصت سال داشته اند ! رهبرشان را مفسر قران كردي تا ثابت كني كه تفسير قران و ادعاي تشرع ، لازمه اش باور به الله و محمد نميباشد و هر احمقي ميتواند اينكار را براي احمق هاي ديگر بكند !
روشنفكران وطن فروش را به صحنه كشاندي تا مثل سگان براي تكه اي از قدرت در حكومت به جان هم بيافتند !
با شعار مرگ بر امريكا و قطع رابطه مستقيم با غرب ، نشان دادي كه مردم اين كشور با خرافه پرستي و عدم تلاش براي ساختن كشور و در قهقهرا زندگي كردن چگونه به بيگانگان وابسته اند و بدون تكه لقمه هايي كه تا كنون غرب در ازاي چپاولشان پرت ميكرده جلوشان ، با قطع اين رابطه تن پروري ، در گرسنگي و فقر و فساد و اعتياد و فحشا غوطه ور خواهند شد ! و امروز با چشم بسته هم اين تيره بختي ها را ميبينند !
و چه كسي منكر ميشود كه اينهمه را تو كردي ؟ آيا جماعت روشنفكر ايران ... چپ ها ... ملي مذهبي ها ... اسلام گرا ها ... سلطنت طلبان ... با اينهمه فرصت و زمان كه در دست داشتند ، توان انجام اين تحول عظيم را داشتند ؟!
حتي خوابش را هم نميديدند !   و تو به همه تفهيم كردي كه چه كساني  نهضت مشروطه ، نهضت ايران بدون نفت ، نهضت ايران عاري از خرافات ، و همه تلاش هاي خير انديشان ايران را يا فلج كردند يا به بيراهه بردند .... منتها در ازمنه پيش ، همه در پشت پرده با حكومت زدو بند ميكردند ...و تو با آمدنت مجبورشان كردي التماسشان و وطن فروشي و خود فروشيشان را همه جا اعلان كنند تا دستي بر اتش قدرت و ثروت اين مرزو بوم داشته باشند !
در زمان شاهان پيش از تو ، اسبابي براي خبر رساني نبود كه اين دريوزگي هاي مال و مقام به جلوه عام درآيد ولي اينزمان در هر كوره دهي خبر ها تازه به مردم ميرسد !
چه زيبا گفتي كه اسلام به روضه زنده است !!! و چه دير مردم فهميدند كه آنچه كه دينفروشان ميگويند جز دروغ هاي بي فايده به حال مملكت نيست ! و تو چه ياريگرانه فاش كردي كه اگر شاهي هم در ايران افكاري مترقي و تمدن خواه داشت ، چه گروه هايي مانع ورادع او ميشدند ! همان پست فطرت هايي كه از دست ملوكانه جايزه و مقام ميگرفتند و در جمع خبائثي چون خود به تنقيد و تمسخر شاه ميپرداختند !
و كار بزرگ تو اين بود كه اسب ها و ميدان را در اختيار بي جنم هاي پر مدعا گذاشتي تا ثابت كنند كه حتي راندن خر هم نميدانند .. چه رسد به اسب تاختن ! و اينروزها حتي مادر بزرگ ها هم بريش اين فرو مايگان بي اصل و نسب ميخندند ! و كاش بودي و سرزدن بذري را كه كاشتي ميديدي ... مي ديدي كه چگونه براي به خطر افتادن آخور و آغلشان ، چه عربده ها كه در نماز جمعه ها نميكشند ..... چه اراجيفي براي اختفاي جهالت و بي عرضه گيشان در رسانه  ها نميبافند !!! ولي خودشان بهتر از همه ميدانند كه چگونه با رندي دستشان را رو كردي و اكنون ديگر از اسب افتاده اند و اميدي به فردا ندارند !
و من صميمانه از تو سپاسگزارم ... كه تمام كساني را كه در طول قرن هاي اخير به مسخ ايرانيان مشغول بوده و هستند را بي اعتبار و حنايشان را بي رنگ كردي ! و هويدا كردي كه در اين همه سال .... چه كساني سد راه تلاش هاي مبارزين ايران براي آزادي بوده اند ! و اكنون دزد حاضر و بز حاضر است  !  و مردم ايران با چشماني باز ميتوانند از حبس و حصار هزار ساله ، خودرا نجات دهند و آينده بالنده كشور خودرا بنا كنند !

و اكنون اين مبارزين ايراندوست و وطن پرست هستند  كه به خورشيد تابان مينگرند و غرش شير ژيان را ميشنوند و پر اميد و دلگشا ، به آينده اي روشن و بدور از خرافات و دينفروشي چشم دوخته اند !
پ-ن- 1- من با توجه به آنچه كه نتيجهء بنياني كه خميني نهاد و آتشي كه بر زباله هاي قرن ها زد ميگويم : خميني ، دستت درد نكند ! سپاس !
پ- ن- 2- خميني گفت اقتصاد مال خره ! و اينو براي تكميل سرنگوني اين خلافت دروغگويان هزار ساله .. خيلي خوب گفت !
بزودي با آشكار و عيني شدن قيمت حامل هاي انرژي بعد از حذف يارانه ها ... شاهد صحت اين حرف براي مردم در خواب خواهيم بود ! شايد اغلب ميدانيد كه بيشترين باركشي را در دنيا از خر ميكنند و بدترين غذا را به او ميدهند ..مثل كاه و يا علف هاي هرزه ! پس وقتي گروهي چون الاغ فكر ميكنند و هوادار اين دينفروشان هم هستند ..احتياجي به يك برنامه اقتصادي ندارند و همان كاه را بدهند شكر هم ميكنند ! اما اينروزها ...روزگاري ست كه خر ها بايد بجاي يك خروار سه خروار بار ببرند و بجاي سه وعده يك وعده كاه بخورند ! فكر ميكنيد در چند روز يا هفته آينده ، چه اتفاقي خواهد افتاد؟
فرمولي كه اين دولت و اين حكومت براي مردم نوشته به اين قرار است : كارمندان و كارگران ( واي به حال بيكاران ) بايد تمام حقوقي كه ميگيرند بابت هزينه حامل هاي انرژي بدهند ، و يارانه اي را كه از 40 تا 160 هزار تومان در ماه است را خرج معيشت و زن و بچه خود بكنند !
پ-ن - -3 - اينك كه اين خطوط را مينويسم .... به آمار وحشتناك قبض هاي بهاي جديد برق و آب و گاز مناطق مختلف تهران
خيره مانده ام .... قبض هاي 15 هزار توماني كه 70 هزار تومن و قبض هاي 80 هزار توماني كه 650 هزار تومن شده اند !
پاينده ايران و ايراني !!!!!!

۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه

جنگ ستارگان

آنچه كه در سال گذشته اتفاق افتاد ...
اگر چه بادي به قباي ليدر فرزانه انداخت ولي به شما ايران دوستان و آزادي خواهان عزيز بايدعرض كنم كه :
دراين بيشه شيران نيكو نهاد
نزاري و ضعفي و رنجي مباد
كه گر غرشي نيست نام هست
نگردد به شب نام خورشيد پست
به مبارزه خودمان ادامه ميدهيم .. در همين دنياي مجازي كه حتي بر حكومت مقتدر چين لرزه افكنده .. و اين ايرانيان بودند كه همچون تمام طول تاريخ فرهنگ آفريني كردند .. ولي اينبار فرهنگ مبارزه اي مبتني برفن آوري و خرد ..... و بسياري از آزاديخواهان جهان از اين آفرينش و ابتكار بهره برده و خواهند برد ! پس كمر بند ها را سفت ببنديم ... و برگستوان بسته و تيردان سخن را حمايل نموده و زوبين كلام را برافراخته ... و پر شور تر از گذشته به پيش بتازيم !
به اين نكته بس ميكنم كه حكومت دروغ پرداز بر سياق هميشگي و تاريخي خود ..توانش را در ارتباط با كنترل و شنود وبلاگ ها اغراق ميكند و ناتوانترين است .. حتي امريكا هم نميتواند  چند ميليون وبلاگ را كنترل نمايد !
از نافرجامي سال گذشته نيز دلسرد نشويد و فقط پند بگيريد .... و دليلش جز آنكه بنا به مثل : بز كل گله را كل ميكند نبود .. اينان پرچمداران دروغين و دست در خون اين ملت ، كه اكنون در خانه استراحت ميكنند و مواجب ميگيرند ،نقشه داشتند كه به موقع آب بر آتش خشم و خروش ملت بپاشند !
پ-ن- 1- تمركز بر متحد نمودن همه بر ناسيوناليسم و ميهن پرستي و هر آنچه كه در اين راستا مفيد است ، از اهم حركت هاست  !
پيروزو سرافراز و پاينده
                     ايران  و ايراني !

۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

قهرمان ملي

من بعنوان پست در اينجا كامنتي را درج ميكنم كه براي يك دوست وبلاگ نويس نوشتم و مايلم نظرات خودرا اعلام كنيد !


خودمونم نفهمیدیم کدوم شعارو باید بدیم ! ؟

بگیم:

بدبخت ملتی که قهرمان نداره

یا

بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز داره........



با درود ............
از نظرمن ،  ملت نياز به قهرمان داره و شديدا هم داره ! ولي اين قهرمان اگه نخواد بعد ها يك دست نشانده و مافنگي ومستبدي  ضد ميهن بشه .. فقط ميتونه خود ملت باشه !
ملت بايد باور و تلاش كنن كه بخشي ازپروسهء قهرماني هاي سرزمينشون باشن .. اين آب و خاك در جاي جايش قهرماني گمنام خفته (قهرمانان ما در گورهای دسته جمعی و بی نشان خفته اند و بخش عمده ای از جوانان این سرزمین بی خبر از قهرمانی آنها هستند ).... قهرماني بر سكو ايستادن نيست !...بلكه سرافرازي نام ايران و ايراني در گيتي ست !  قهرمان ما پرچم كشورمان ... نام نيك مردممان ... تاريخ و فرهنگ فرهيخته ما .......مظاهر آزادگي و خرد ورزي ملتمان .. حكومت مترقي و دمكرات ما ميتواند باشدو بس !
اينروزها از هر كس كه در باره كشور و مردم سوئد بپرسيد ..همگي به به و چهچه ميكنند .. ايا سوئد قهرماني دارد؟ يا توسط قهرماني افسانه اي به اين جايگاه رسيده ؟ احتمالا جواب منفي ست ! آنها با قهرماني ملتشان كه فقط با  دوري از خرافات و قوانين ضد بشري و ارزش گذاري براي هر فداکاری يا خرد ورزي شهروندانشان در راه آزدای كه مايهء سربلندي و ترقي سرزمينشان بوده است به اين جايگاه رسيده اند !
پيروز و پاينده باشيد !
پ-ن- 1 – دليل اصلي من براي درج اين مطلب در اينجا بيشتر اين بود كه اينروزها اين سوال اين دوستمان در محافل بسياري ابراز ميگردد ! و اكثرا با توجه به اثرات سوء قهرمان هاي دروغين اسلامي و رهبرانی که در اين 33 سال اخير، يك شبه امام و خدا شده اند  ... شديدا از ظهور قهرماني ضد مردم و ميهن ، هراس دارند و ترجيح ميدهند كه دخالتي در امور نكنند تا مبادا دچار مصيبتي شبيه فاجعهء سال 57 نشوند !
پاينده ايران و ايراني !

۱۳۸۹ دی ۳۰, پنجشنبه

تاريخچه حضور كمونيسم در ايران

کارل هاینریش مارکس فيلسوف و جامعه شناس آلماني  در قبل از جنگ جهاني اول ، به همراه فردريش انگلس ،( مانیفست کمونیست  )که مشهورترین رساله تاریخ جنبش سوسياليستي می‌باشد را منتشر کرد ! و تحولي عظيم در فلسفه تاريخ جوامع و انديشه جامعه شناسان  ايجاد نمود !  سوسياليسم كه همان اقتدار گرايي مردم يك جامعه ميباشد از نظر ماركس در سير تكاملي خود به كمونيسم يا حكومت كارگران كه تنها نيروي توليد سرمايه (سرمايه = كار متراكم ) ميباشند خواهد رسيد و وماركس با اعتقاد به جبر تاريخ اين روند اجتماعي را حتمي ميدانست و از آنجا كه خود نه تنها يك يهودي بلكه خاخام زاده نيز بود .. .. و پيش گويي كرد كه اولين كشوري كه دستخوش انقلاب سوسياليستي ميشود انگلستان خواهد بود و سپس امريكا و بعد آلمان و فرانسه .. و اصلا كلامي درباره روسيه و چين و امريكاي جنوبي و آسياي شرقي حرفي نزد .. چرا كه اين مناطق جامعه اي كشاورزي و غير صنعتي داشتند و هنوز سالها با گذر از جامعه بورژوازي (سرمايه داري ) و رسيدن به سوسيالسيم فاصله داشتند  ! و ميبينيم كه بر خلاف پيش بيني او اول روسيه ..سپس چند كشور اروپاي شرقي و بعد چين و چند كشور آمريكاي لاتين و چند كشور در آسياي شرقي چون كره (شمالي ) و كامبوج و ويتنام و .. پس از انقلاباتي خونين و هم وطن كشي هاي بي حساب به دامن سوسياليسم كه اكثر مردم در جهان آنهارا كمونيسم مينامند افتادند ! (در حاليكه خود اتحاد جماهير شوروي هم كه پرچمدار اين تحولات بود خودرا حكومتي سوسياليستي ميناميد و در قبال مطالبات مردم در رابطه با حقوق اجتماعي و اقتصادي خود ،مثل ظهور امام زمان ما ، ميگفتند : همه مشكلات ناشي از اين است كه ما هنوز در دوران سوسياليسم هستيم و با رسيدن به مرحله كمونيسم وارد بهشت خواهيم شد !
در حاليكه ديگر دول غرب از بخشي از نظريات سوسياليستي ماركس به نحو احسن در جهت تدوين قوانين مدني و بشري و سلب اختيارات از حاكمان مستبد و رفع تبعيضات اجتماعي و كوتاه كردن دست روحانيون از مصادر قدرت استفاده كردند بدون آنكه خوني از دماغ كسي بيايد ! (بحث كشتار فجيع و كثير كمونيست هاي آلمان و امريكا و اسپانيا طولانيست و توضيحات خودرا دارد كه در اينجا ميسر نيست ) .
سوسياليست ها ي غير افراطي كه خيال رسيدن به كمونيسم را نداشتند .. خدمات شاياني به ترويج عدالت اجتماعي در كشور خود داشته ودارند ! نه چون لنين كه از نظريات ماركس و انديشه هاي بي معناي خود ملغمه اي ساخت به نام ماركسيسم لنينيسم و بیش ازهفتاد سال نيمي از دنيارا به آتش انقلابات فرمايشي خود و نتيجتا انحراف مبارزات آزاديخواهانه مردمش كشاند و هم زمان هم  با تراژدي جنگ سرد بهانه سركوب آزاديخواهان را بدست حكومت هاي ستمگر داد !
اولين آثار ظهور كمونيسم در ايران در زمان رضا شاه بود كه شرح كامل آنرا در كتاب پنجاه و سه نفر (نوشته بزرگ علوي ) ميتوانيد بخوانيد !
حزب دمكرات آذربايجان به رهبري سيد جعفر پيشه وري و قاضي محمد در كردستان كه مستقيما از طرف استالين هدايت ميشدند دومين حضور كمونيسم درجامعه ايران بود كه تا مرز جدايي اين دو استان از ايران پيش رفت ولي در مقابل ارتش محمدرضا شاه شكست خورده و همه سران و دست اندر كاران شماره يك آن  به شوروي گريختند !
با راهي شدن رضا شاه به جزیره موریس ، و حكومت نوپاي پسرش محمدرضا شاه پهلوي و پس از جمع شدن بساط پيشه وري ، شوروي دست به هجومي دوباره به خاك ايران زد  ولي نه مثل بار قبل علني و آشكارا ، بلكه با اقتباس از ترفند هاي انگليس ، در مراكز و محافل مهم كشور نفوذ كرده و افراد زيادي را كه يا داراي تمايلات كمونيستي بودند يا ذاتا بي وطن و پول و مقام پرست بودند را به گماشتگي خود گرفت بخصوص در ميان روحانيت شيعه !
و به تدريج حزب توده ايران را كه مستقيما از كرملين دستور ميگرفت را توسعه داد ! (در جايي خواندم كه امام جمعه تهران در زمان شاه ،  سخت توسط حزب توده حمايت ميشد ) و ديديم كه دومين حركت آزادي خواهي ايرانيان بعد از مشروطه را حزب توده به دستور شوروي به چنان بلوايي مبدل كرد كه غرب از هراس تسلط شوروي بر ايران ناچاربه كنار گذاشتن دكتر محمد مصدق و سركوب آزاديخواهان شد ! ولي حزب توده با حمايت شوروي از هم نپاشيد و با داشتن عوامل نفوذي در بخش هاي مختلف ايران بالاخص روحانيون خودرا به صورت يك حزب مخفي حفظ كرد !
در كنار حزب توده جمعيت ها و سازمان هاي چريكي كمونيستي مختلفي از سال 1346 به بعد در ايران شكل گرفتند ، مثل جمعيت كمونيست هاي ايران ، سازمان چريك هاي فدايي خلق ، كوموله كردستان ، دمكرات كردستان ، سازمان خلق هاي تركمنستان . و تعدادي از سازمان ها و احزاب اسلامي هم كه با حكومت محمد رضا شاه مخالفت داشتند ولي براي اثبات عقايد خود اسلام را ناقص و نارسا و پر نقيض ميديدند ، بخشي از تئوري هاي ماركس را قبول كرده و با تكه پاره هايي از عقايد ناسيوناليستي دكتر مصدق ، مانيفست هايي براي خود تهيه نمودند كه چندان تفاوتي با مانيفست هاي سوسياليست ها نداشت ، كه همگي داعيه مبارزه براي برقراري آزادي و عدالت اجتماعي در ايران را داشتند ! و همه اين گروه ها درايران گروه هاي چپ ناميده ميشدند و در دنياي آزاد غرب نيز هميشه گروه هاي چپ وجود دارند .. مثل سوسياليست ها ، سوسيال دمكرات ها ، سوسيال مسيحي ها ...
ولي در آنجا حضور اين احزاب چپ به شكلي نوعي تقسيم وظايف اجتماعي ست نه گروهي كه قصد اغتشاش يا انقلاب داشته باشند .. مثلا هميشه اين سوسياليست هاي آلمان و فرانسه و انگليس بوده اند كه به مقابله تبعيض نژادي ..نئو نازيسم ... فشار بر حكومت براي توسعه خدمات اجتماعي و امور عام المنفعه و حمايت از اعتصابات سنديكاها و اتحاديه هاي كارگري در تلاش بوده و هستند .
من ضمن توضيح اينكه هيچ مخالفتي با حضور احزاب سوسياليست در ايران ندارم ، آرزو ميكنم كه كشور ما هم روزي برقرار شدن انديشه هاي نيك اجتماعي را كه ضامن سكولاريسم و تنوع آرا و مانع سيطره يك انديشه واحد باشدرا شاهد باشد !
پ-ن – 1- حزب توده تنها حزب و گروهي در ايران است که رهبرانش تنها به خاطر خوشايند اربابي چون شوروي تلاش ميكرد و به حق نميتوان حضورشان را بيش از اين تحمل كرد (يعني اكنون كه اكثر محورهاي قدرت كشور را در دست دارند ..از احمدي نژاد و دولتش گرفته تا اكثر سرداران سپاه )  ، الباقي حسابشان جداست ومن نه منكر رشادت ها و جانبازي هاي اسطوره اي چپ هاي ايران ميشوم و نه مخالفتي با حضورشان در فرداي ايران آزاد دارم !
پ-ن-2- اشتباهات چپ هاي ايران نه بيشتر از اشتباهات ديگر آزاديخواهان اين سرزمين در طول اين 1400 ساله بود ..نه كمتر ..
پ-ن-3- من خيلي تلاش كردم كه اين مطالب به درازا نكشد .. ضمن درخواست پوزش .. اعلام ميكنم كه مطالب گفته شده در فوق توسط من بر اساس محفوظات شخصي من از مطالعه صدها كتاب و مقاله در اين باره و در مقاطع زماني نا پيوسته بوده و امكان وجود اشتباهم بسيار است .. وبراي مطالبي كه جنبه تاريخي دارند به منابع معتبر رجوع كنيد !



۱۳۸۹ دی ۱۹, یکشنبه

ایران و روسیه در دو قرن اخیر

امپراطوری روسیه قبل از سر کار آمدن تزاری ملقب به ایوان مخوف .. سرزمینی بود ملوک‌الطوایفی که نقش عمده‌ای در جهان نداشت ! یا قسمت اعظم سرزمین‌هایش مستعمره عثمانی بودند یا خود مختار ... و در قرون اخیر هم زیر مجموعه امپراتوری لهستان بود !
با ضعف حکومت عثمانی و اختلافاتی که در دربار و شاهان لهستان افتاد .. روسیه قدرت متمرکزتری گرفت و صاحب ارتش منظمی شد .. سپس به فکر دست‌اندازی به دیگر کشورها .. از جمله مستعمرات انگلیس بالاخص هندوستان افتاد ! برای رسیدن به هند نزدیک‌ترین راه ، خلیج فارس و برای رسیدن به این آب‌ها تنها راه ، عبور از ایران بود ! این قدرت گیری روسیه همزمان با روی کار آمدن آغامحمدخان قاجار بود که براحتی از عهده سپاه روسیه برمیامد .. او براحتی گرجستان و ارمنستان را به خاک ایران ضمیمه کرد (ایرانی که هنوز افغانستان و هجده استان جدا شده را شامل میشد) و روسیه جرات اظهار وجود در برابر او را نداشت !
بعد از افول اقتدار قاجار و نفوذ مستقیم انگلیس در دربار ایران ، روسیه هم قدم جلو گذاشت و با همدستی انگلیس کمر همت به نابودی و چپاول ایران بست . تا جایی که معاهدات ننگین گلستان و ترکمانچای را تحمیل کرد ، و به علت عدم اعتماد دربار ایران به تزارهای روسیه (به جز محمدعلیشاه) و همیشه یک قدم جلوتر بودن انگلیس در دربار ایران ، کینه و خصومت عمیقی از ایران و ایرانیان در دل روسها جای گرفت که البته ریشه‌ای استعمارگرانه داشت .. که منجر به دسیسه‌های بی‌پایان روسیه علیه ایران و ایرانیان شد ...! در مدتی که روسیه درگیر انقلاب و جنگ‌های داخلی خود بود .. تا حدودی از پرداختن به ایران دور بود ! ولی با آنکه به قول خودشان حکومت انتر ناسیونال و حمایت از خلق‌های جهان در آن شکل گرفت .. تبدیل به یکی از بزرگترین استعمارگران و سلطه جویان جهان شد .. و همسایه‌ای با دهانی گشوده برای بلعیدن ایران !
شکل گیری حکومت سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی بسیار شبیه تشکیل حکومت محمد و دنباله‌هایش و مسلمانان بود ! شعارهایی پوپولیستی و عوام فریبانه و ناقض کامل حقوق مدنی و آزادی‌های بشری برای شهروندانش ! سرکوب مخالفین به نام جاسوسان و عوامل سرمایه‌داری خارجی .. سانسور نشریات و دستگیری متفکرین و نویسندگان معترض و ناراضی و کشیدن دیواری به دور کشور و جدا کردنش از دنیا و بالاخره .... صدور انقلاب !
حزب کمونیست شوروی پس از تسلط بر کشور ، در کنار هدایت انقلابات کمونیستی در امریکای جنوبی - اروپای شرقی - آسیای شرقی ... به صرافت مناطق تحت نفوذ دوران تزاری افتاد ! و آمد سراغ ایران !
بلوای حکومت پیشه‌وری را در آذربایجان و کردستان راه انداخت ! و بعد از شکست عواملش توسط محمدرضاشاه و فرار آنها به خاک روسیه و اون اداها که بر خلاف معاهدات بین‌المللی برای خروج ارتش متفقین از ایران پس از پایان جنگ جهانی دوم درآورد ... به فکر ایجاد یک پایگاه دائمی و مخفی و منسجم در ایران افتاد .. و حزب توده را پایه‌گذاری کرد ! (باور کنید که حتی تایپ کردن این اسم کثیف حزب توده برام سخته) .. و با کپی کاری از سیاست‌های انگلیس .. سعی کرد در تمام قشرهای جامعه عوامل نفوذی داشته باشد و آن زمان سه قشر عمده در ایران حضور داشتند .. دربار - ارتش - روحانیت ! شاید تعجب کنید رژیمی که دین را تریاک توده‌ها میدانست و تمام کلیساهای روسیه را تبدیل به انبار غلات کرد .. یکی از حامیان درجه یک روحانیون ایران بشود !
از آن پس حزب توده موظف شد که هر رژیم یا نهضتی که در جهت منافع و استقلال و سربلندی ایران روی کار آمد ، با کمک روحانیون سرسپرده و مواجب بگیر .. سرنگونش کند !
آنچه که در مذاکرات سفرای انگلیس و امریکا و وزارت امور خارجه این دو کشور در قبل از کودتای 28 مرداد میبینیم .. مخالفت با مصدق نیست .. بلکه ترس از نفوذ و قدرت گیری حزب توده است ! حزب توده بین آیت‌اله کاشانی و مصدق اختلاف انداخت .. برای اشتباهات مصدق هورا کشید .. و سپس به حمایت از مخالفت کاشانی با مصدق پرداخت .. پس از 28 مرداد .. بسیاری به روسیه گریختند و تعدادی مجازات و برخی نیز از طرف شاه بخشیده شدند و حتی در حکومت به مقامی دست یافتند .. ولی چه کسی فراموش میکند که 2 بار به جان شاه سوء قصد شد؟ آنهم توسط اعضاء حزب توده که در ارتش بودند !
با روند رو به رشد ایران به رهبری شاه و حمایت‌های امریکا و بالا رفتن بهای نفت خام .. حزب توده که خود را هم منفور جامعه و هم نومید از رشد میدید .. عزم را جزم کرد که نمودارهای ترقی ایران را با شایعات بی اساس خفیف کند .. برای هر پیشرفتی که ایران میکرد یک عیب و ایرادی میتراشید ! با نگاهی به موضع گیری‌های روحانیون و حزب توده در مقابل اصلاحات عظیم و مترقیانه شاه در کشور ، دچار حیرت میشویم که اعتراضات هر دو، در یکسو بوده‌اند .. روحانیت و حزب توده !!!
در زمان اوج گیری مطالبات سیاسی مردم از رژیم شاه (حرفی از مطالبات اجتماعی و اقتصادی در میان نبود).. حزب توده با استفاده از عوامل نفوذی خود که در میان تمامی جمعیت‌ها و سازمان‌ها و گروه‌های سیاسی داشت .. شعارها را به سمت سرنگونی رژیم هدایت کرد .. و اگر اینک ایرادی به مجاهدین و فدائیان و نهضت آزادی ها و جبهه ملی‌ها وارد است باید گفت که دو گروه اول مشتی جوان خام و پرشور بودند و دو گروه بعدی تحت تاثیرعوامل نفوذی و مخفی حزب توده در درونشان بودند !
و جالب است بدانید که سکان تمامی این اتفاقات یعنی سرنگونی رژیم شاه و روی کار آمدن خمینی در دست  این 4 گروه بود . ولی بی‌خبر از آنکه قطب نمای این سفینه با دست حزب توده تنظیم میشد !
وقتی مهندس مهدی بازرگان در نامه‌ای به خمینی نوشت که : تو میخواهی با راه دادن ما به مجلس برای خود در داخل و خارج ایران آبرویی دست و پا کنی و من تن نمیدهم و نام این تن دادن را حيات خفيف خائنانه میگذارم .. و جرقه‌های بیداری از هر سوی ایران نسبت به دامی که خمینی برای تمام گروه‌های سیاسی پهن کرده بود هرروز بیشتر میشد .. خمینی ، اول نهضت آزادی و سپس تمامی احزاب و سازمان‌های سیاسی را منحل كرد و ضاله اعلام نمود ! و چه وقیحانه حزب توده اعلام کرد که ما امام خمینی را به عنوان رهبر بلا منازع ایران قبول داریم و خودمان حزبمان را منحل اعلام میکنیم !!! ولی کدام انحلال ؟ بستن چند دفتر علنی ؟ و سپس هجومی چندش‌آور برای بیعت با خمینی و نفوذ هرچه بیشتر در حکومت جمهوری اسلامی ؟
و چنین کردند .. و به یاری خمینی شتافتند برای سرکوب تمامی ناراضیان و معترضین ! و چه سازمانی بهتر از حزب توده میتوانست این کار را انجام دهد ؟ حزبی که دستوراتش مستقیم از شوروی میامد .. کشوری که آن زمان 60 سال سابقه و تجربه سرکوب مخالفین را داشت .. و استاد این کار بود .. یعنی برچسب زنی .. نمایشات تلویزیونی اعترافات متهمین .. سرکوب .. شکنجه .. اعدام‌های مخفیانه و فله‌ای .. هر معترضی را جاسوس اجنبی نامیدن .. مردم را تشویق و محکوم به زندگی محقرانه کردن و خود در بالاترین سطح رفاه زیستن !
حزب توده راهی را رفت که از شوروی دیکته میشد و اکنون توسط روسیه فعلی که به دنبال کسب منافعی که زمانی شوروی داشت میباشد ... و این راه پلکانی بود که لنین و استالین و برژنف و... آن را پیموده بودند ... فریب و دروغگویی هر روزه .. و میدان دادن به بخشی از حکومت برای مدتی کوتاه تحت عنوان اصلاح طلب تا راه برای خودي ها كه جز اعضاء حزب توده يا سر سپرگان آن نبودند  باز شود .. کسانی که نه از دروغگویی شرم دارند .. نه از کشتن مردم ...! و در چپاول اموال ملی هنرمندانی درجه یک هستند .. یعنی ملاها یا تخم ملاهاي توده اي !
و تصور نکنید که حکومت فعلی احمق‌هایی هستند که فقط به سمتی که قطب‌نمای حزب توده نشان میدهد میروند !! نه !! اینها از رییس دولت گرفته تا رهبر .. تا سرداران سپاه .. همگی اعضاء ثابت حزب توده و مورد اعتماد روسیه هستند !
پ-ن-1- اگر ابهاماتی در گفته‌هایم هست به خاطر تلاش برای خلاصه‌گویی بود !
پ-ن-2- و از واضحات است که چک و چانه زنی غرب با روسیه بر سر ایران .. نه به خاطر چند موشک یا چند کامیون بنزین است .. روسیه اکنون حساس‌ترین گلوگاه حکومت ایران را توسط حزب توده در دست دارد .. و از این بابت برای غرب شاخ و شانه میکشد ! ظاهرا آخرین مذاکرات غرب با روسیه بر این محور بوده که : فکر نکن به این سادگی میگذاریم که ایران را ببلعی !
پ-ن-3- و آن حلقه گم شده که امریکایی‌ها میگویند ما نفهمیدیم که چگونه حکومت شاه سرنگون شد .. چیزی جز حضور پرنفوذ حزب توده در میان روحانیت ایران نبود !