۱۳۸۹ دی ۱۹, یکشنبه

ایران و روسیه در دو قرن اخیر

امپراطوری روسیه قبل از سر کار آمدن تزاری ملقب به ایوان مخوف .. سرزمینی بود ملوک‌الطوایفی که نقش عمده‌ای در جهان نداشت ! یا قسمت اعظم سرزمین‌هایش مستعمره عثمانی بودند یا خود مختار ... و در قرون اخیر هم زیر مجموعه امپراتوری لهستان بود !
با ضعف حکومت عثمانی و اختلافاتی که در دربار و شاهان لهستان افتاد .. روسیه قدرت متمرکزتری گرفت و صاحب ارتش منظمی شد .. سپس به فکر دست‌اندازی به دیگر کشورها .. از جمله مستعمرات انگلیس بالاخص هندوستان افتاد ! برای رسیدن به هند نزدیک‌ترین راه ، خلیج فارس و برای رسیدن به این آب‌ها تنها راه ، عبور از ایران بود ! این قدرت گیری روسیه همزمان با روی کار آمدن آغامحمدخان قاجار بود که براحتی از عهده سپاه روسیه برمیامد .. او براحتی گرجستان و ارمنستان را به خاک ایران ضمیمه کرد (ایرانی که هنوز افغانستان و هجده استان جدا شده را شامل میشد) و روسیه جرات اظهار وجود در برابر او را نداشت !
بعد از افول اقتدار قاجار و نفوذ مستقیم انگلیس در دربار ایران ، روسیه هم قدم جلو گذاشت و با همدستی انگلیس کمر همت به نابودی و چپاول ایران بست . تا جایی که معاهدات ننگین گلستان و ترکمانچای را تحمیل کرد ، و به علت عدم اعتماد دربار ایران به تزارهای روسیه (به جز محمدعلیشاه) و همیشه یک قدم جلوتر بودن انگلیس در دربار ایران ، کینه و خصومت عمیقی از ایران و ایرانیان در دل روسها جای گرفت که البته ریشه‌ای استعمارگرانه داشت .. که منجر به دسیسه‌های بی‌پایان روسیه علیه ایران و ایرانیان شد ...! در مدتی که روسیه درگیر انقلاب و جنگ‌های داخلی خود بود .. تا حدودی از پرداختن به ایران دور بود ! ولی با آنکه به قول خودشان حکومت انتر ناسیونال و حمایت از خلق‌های جهان در آن شکل گرفت .. تبدیل به یکی از بزرگترین استعمارگران و سلطه جویان جهان شد .. و همسایه‌ای با دهانی گشوده برای بلعیدن ایران !
شکل گیری حکومت سوسیالیستی اتحاد جماهیر شوروی بسیار شبیه تشکیل حکومت محمد و دنباله‌هایش و مسلمانان بود ! شعارهایی پوپولیستی و عوام فریبانه و ناقض کامل حقوق مدنی و آزادی‌های بشری برای شهروندانش ! سرکوب مخالفین به نام جاسوسان و عوامل سرمایه‌داری خارجی .. سانسور نشریات و دستگیری متفکرین و نویسندگان معترض و ناراضی و کشیدن دیواری به دور کشور و جدا کردنش از دنیا و بالاخره .... صدور انقلاب !
حزب کمونیست شوروی پس از تسلط بر کشور ، در کنار هدایت انقلابات کمونیستی در امریکای جنوبی - اروپای شرقی - آسیای شرقی ... به صرافت مناطق تحت نفوذ دوران تزاری افتاد ! و آمد سراغ ایران !
بلوای حکومت پیشه‌وری را در آذربایجان و کردستان راه انداخت ! و بعد از شکست عواملش توسط محمدرضاشاه و فرار آنها به خاک روسیه و اون اداها که بر خلاف معاهدات بین‌المللی برای خروج ارتش متفقین از ایران پس از پایان جنگ جهانی دوم درآورد ... به فکر ایجاد یک پایگاه دائمی و مخفی و منسجم در ایران افتاد .. و حزب توده را پایه‌گذاری کرد ! (باور کنید که حتی تایپ کردن این اسم کثیف حزب توده برام سخته) .. و با کپی کاری از سیاست‌های انگلیس .. سعی کرد در تمام قشرهای جامعه عوامل نفوذی داشته باشد و آن زمان سه قشر عمده در ایران حضور داشتند .. دربار - ارتش - روحانیت ! شاید تعجب کنید رژیمی که دین را تریاک توده‌ها میدانست و تمام کلیساهای روسیه را تبدیل به انبار غلات کرد .. یکی از حامیان درجه یک روحانیون ایران بشود !
از آن پس حزب توده موظف شد که هر رژیم یا نهضتی که در جهت منافع و استقلال و سربلندی ایران روی کار آمد ، با کمک روحانیون سرسپرده و مواجب بگیر .. سرنگونش کند !
آنچه که در مذاکرات سفرای انگلیس و امریکا و وزارت امور خارجه این دو کشور در قبل از کودتای 28 مرداد میبینیم .. مخالفت با مصدق نیست .. بلکه ترس از نفوذ و قدرت گیری حزب توده است ! حزب توده بین آیت‌اله کاشانی و مصدق اختلاف انداخت .. برای اشتباهات مصدق هورا کشید .. و سپس به حمایت از مخالفت کاشانی با مصدق پرداخت .. پس از 28 مرداد .. بسیاری به روسیه گریختند و تعدادی مجازات و برخی نیز از طرف شاه بخشیده شدند و حتی در حکومت به مقامی دست یافتند .. ولی چه کسی فراموش میکند که 2 بار به جان شاه سوء قصد شد؟ آنهم توسط اعضاء حزب توده که در ارتش بودند !
با روند رو به رشد ایران به رهبری شاه و حمایت‌های امریکا و بالا رفتن بهای نفت خام .. حزب توده که خود را هم منفور جامعه و هم نومید از رشد میدید .. عزم را جزم کرد که نمودارهای ترقی ایران را با شایعات بی اساس خفیف کند .. برای هر پیشرفتی که ایران میکرد یک عیب و ایرادی میتراشید ! با نگاهی به موضع گیری‌های روحانیون و حزب توده در مقابل اصلاحات عظیم و مترقیانه شاه در کشور ، دچار حیرت میشویم که اعتراضات هر دو، در یکسو بوده‌اند .. روحانیت و حزب توده !!!
در زمان اوج گیری مطالبات سیاسی مردم از رژیم شاه (حرفی از مطالبات اجتماعی و اقتصادی در میان نبود).. حزب توده با استفاده از عوامل نفوذی خود که در میان تمامی جمعیت‌ها و سازمان‌ها و گروه‌های سیاسی داشت .. شعارها را به سمت سرنگونی رژیم هدایت کرد .. و اگر اینک ایرادی به مجاهدین و فدائیان و نهضت آزادی ها و جبهه ملی‌ها وارد است باید گفت که دو گروه اول مشتی جوان خام و پرشور بودند و دو گروه بعدی تحت تاثیرعوامل نفوذی و مخفی حزب توده در درونشان بودند !
و جالب است بدانید که سکان تمامی این اتفاقات یعنی سرنگونی رژیم شاه و روی کار آمدن خمینی در دست  این 4 گروه بود . ولی بی‌خبر از آنکه قطب نمای این سفینه با دست حزب توده تنظیم میشد !
وقتی مهندس مهدی بازرگان در نامه‌ای به خمینی نوشت که : تو میخواهی با راه دادن ما به مجلس برای خود در داخل و خارج ایران آبرویی دست و پا کنی و من تن نمیدهم و نام این تن دادن را حيات خفيف خائنانه میگذارم .. و جرقه‌های بیداری از هر سوی ایران نسبت به دامی که خمینی برای تمام گروه‌های سیاسی پهن کرده بود هرروز بیشتر میشد .. خمینی ، اول نهضت آزادی و سپس تمامی احزاب و سازمان‌های سیاسی را منحل كرد و ضاله اعلام نمود ! و چه وقیحانه حزب توده اعلام کرد که ما امام خمینی را به عنوان رهبر بلا منازع ایران قبول داریم و خودمان حزبمان را منحل اعلام میکنیم !!! ولی کدام انحلال ؟ بستن چند دفتر علنی ؟ و سپس هجومی چندش‌آور برای بیعت با خمینی و نفوذ هرچه بیشتر در حکومت جمهوری اسلامی ؟
و چنین کردند .. و به یاری خمینی شتافتند برای سرکوب تمامی ناراضیان و معترضین ! و چه سازمانی بهتر از حزب توده میتوانست این کار را انجام دهد ؟ حزبی که دستوراتش مستقیم از شوروی میامد .. کشوری که آن زمان 60 سال سابقه و تجربه سرکوب مخالفین را داشت .. و استاد این کار بود .. یعنی برچسب زنی .. نمایشات تلویزیونی اعترافات متهمین .. سرکوب .. شکنجه .. اعدام‌های مخفیانه و فله‌ای .. هر معترضی را جاسوس اجنبی نامیدن .. مردم را تشویق و محکوم به زندگی محقرانه کردن و خود در بالاترین سطح رفاه زیستن !
حزب توده راهی را رفت که از شوروی دیکته میشد و اکنون توسط روسیه فعلی که به دنبال کسب منافعی که زمانی شوروی داشت میباشد ... و این راه پلکانی بود که لنین و استالین و برژنف و... آن را پیموده بودند ... فریب و دروغگویی هر روزه .. و میدان دادن به بخشی از حکومت برای مدتی کوتاه تحت عنوان اصلاح طلب تا راه برای خودي ها كه جز اعضاء حزب توده يا سر سپرگان آن نبودند  باز شود .. کسانی که نه از دروغگویی شرم دارند .. نه از کشتن مردم ...! و در چپاول اموال ملی هنرمندانی درجه یک هستند .. یعنی ملاها یا تخم ملاهاي توده اي !
و تصور نکنید که حکومت فعلی احمق‌هایی هستند که فقط به سمتی که قطب‌نمای حزب توده نشان میدهد میروند !! نه !! اینها از رییس دولت گرفته تا رهبر .. تا سرداران سپاه .. همگی اعضاء ثابت حزب توده و مورد اعتماد روسیه هستند !
پ-ن-1- اگر ابهاماتی در گفته‌هایم هست به خاطر تلاش برای خلاصه‌گویی بود !
پ-ن-2- و از واضحات است که چک و چانه زنی غرب با روسیه بر سر ایران .. نه به خاطر چند موشک یا چند کامیون بنزین است .. روسیه اکنون حساس‌ترین گلوگاه حکومت ایران را توسط حزب توده در دست دارد .. و از این بابت برای غرب شاخ و شانه میکشد ! ظاهرا آخرین مذاکرات غرب با روسیه بر این محور بوده که : فکر نکن به این سادگی میگذاریم که ایران را ببلعی !
پ-ن-3- و آن حلقه گم شده که امریکایی‌ها میگویند ما نفهمیدیم که چگونه حکومت شاه سرنگون شد .. چیزی جز حضور پرنفوذ حزب توده در میان روحانیت ایران نبود !

۱۰ نظر:

مسعود گفت...

درود

سخن پیرامون یکی از دو استعمار گر پیر بسیار است.
نخستین دست درازی روس ها به آب و خاک ایران در دوران سقوط صفویه و استفاده از حمله افغان ها به ایران بود که آن روزگاران بزرگ مردی به نام نادر در ایران بلند شد و بیگانگان از خاک ایران بیرون انداخت اما روس ها هیچگاه چشم طمع خود را از ایران برنداشتند و با استفاده بسیار مفید از نفوذ آخوندها در دربار شکست علی شاه (فتحعلیشاه) و به وجود آوردن جنگهایی که تنها بهانه ای برای دست درازی به خاک ایران باشد توانستند نیمی از خاک ایران را که نادر شاه با زحمت بسیار آن را حفظ کرده بود به چنگ آورند.
می رسیم به دوران انقلاب مشروطه. آخوند مزدور روسی شیخ فضل الله نوری کاملا دفاع از مشروطه اش در واقع دفاع از منافع روسیه است و محمد علی شاه هم به کمک روس ها مجلس شورای ملی را به توپ بست و خودش هم به روسیه فرار کرد.
در دوران به قدرت رسیدن رضا شاه روس ها در نیمه شمالی ایران گروه هایی برای تکه تکه کردن ایران به وجود اورده بودند و انگلیس ها در نیمه جنوبی این کار را می کردند که خوشبختانه بازهم با همت رضا شاه ایران از گزند روس ها حفظ شد.
تلاش بعدی برای چنگ زدن به خاک ایران ماجرای آذربایجان و فرقه دموکرات به رهبری پیشه وری بود که در آنجا هم ایران توانست به لطف داشتن یک سیاستمدار حقیقی یعنی احمد قوام (قوام السلطنه) و همچنین کمک دولت آمریکا و تهدید روس ها از سوی آمریکایی ها از گزند این استعمار گر پیر در امان بماند.
در زمان ملی شدن نفت و دکتر مصدق روس ها و حزب مزدور توده تلاششان این بود که تنها نفت جنوب که در دست انگلیس بود ملی شود و خوشبختانه دکتر مصدق لایحه ملی شدن نفت را هم برای شمال و هم برای جنوب داده بود.
آمریکا اصولا با ملی شدن نفت ایران هیچ مشکلی نداشت و در نشست سازمان ملل هم از منافع ایران دفاع کرد و حتی دکتر مصدق دو شب پیش از سقوط دولتش از آمریکا درخواست وام می کند که آمریکا چون نفوذ کمونیست ها و مزدوران شوروی در ایران را دیده بود این درخواست را رد کرد. ذلیل این قدرتی که حزب توده در دوران دکتر مصدق پیدا کرده بود نخست نفوذش در بدنه حکومت و ارتش و پس از آن داشتن یک سخنگو در دولت دکتر مصدق که متاسفانه نزدیک ترین فرد به دکتر مصدق یعنی حسین فاطمی بود وگرنه خود دکتر مصدق و سایر اطرافیانش انسانهایی میهن پرست بودند ولی اگر سخنان حسین فاطمی را با بیانیه های حزب توده و بالا بردن پرچم داس و چکش شوروی در میدان توپخانه و همچنین حمله به کاخ شاه از سوی حزب توده و پایین کشیدن مجسمه رضا شاه از سوی آنها با سخنان حسین فاطمی مقایسه کنیم دقیقا در یک خط و یک جهت هستند.
با ورود شهبانو فرح به دربار پهلوی بود که گروهی از توده ایها به مشاغل بالای دولتی هم رسیدند که البته بازهم چند تا مزدور بینشان بود که مشهور ترینشان احسان نراقی بود که در دفتر شهبانو فرح کار می کرد.
یکی از کسانی که از سوی حزب توده به ترور شاه فرستاده شده بود مهندس پرویز نیکخواه بود که موفق به این کار نشد و پس از چند ماه زندانی بخشیده شد و به معاونت رادیو و تلویزیون رسید و پس از به قدرت رسیدن آخوندها توده ایها به دلیل کینه ای که از او داشتند او را تحویل جلادان اسلامی دادند.
روسیه امروز هم همان شوروی کمونیستی است که تنها کلیسا در آن قانونی شده. امروز رهبر روسیه کسی نیست جز پوتین و متاسفانه تا به حال توانسته حق 50 در صدی ایران از دریای مازندران را از ایران بگیرد.

در چند هفته آینده مطلبی را پیرامون شباهت بسیار اسلام و کمونیسم خواهم نوشت.

پیروز باشی. پاینده ایران. به امید آگاهی ایرانی

مدير وبلاگ گفت...

با درود و تشكر از نظرات قابل توجه ات ...
دلم ميخواهد نظرت را در باره بخش پاياني اين پست بدانم !
و اگر باور ميكني .. برخي سخنان در قوانين نانوشته سياست هاي پنهان و مافيا .. جزء اسرار مگو هستند و بعيد ميدانم كه مطالبي كه عنوان كردم و براي همگي مستندات دارم چندان براي مافياي پوتين و سرداران سپاه خوش آيند باشد ! و من اگر چه خلاصه وليكن به كفاف ، سر اسرار بگفتم كه ايراندوستان عزيز از اين مهم غافل نباشند .. اگر غيبتي ناگهاني پيش آمد .. .. راه را ادامه بدهيد !
پاينده ايران و ايراني !

مسعود گفت...

درود دوباره

درباره آمریکایی و سرنگونی حکومت شاه باید بگویم که آمریکایی ها تنها می خواستند که به شاه فشار بیاورند تا قیمت نفت را بالا نبرد و کنسرسیوم نفتی را با همان قیمت سابق امضا کند و این قولی بود که جیمی کارتر تا تبلیغاتش داده بود. آمریکا در واقع نا خواسته به این موضوع کمک کرد. دهه هفتاد میلادی دهه انقلابی گری در دنیا بود و پشت همه این جنبش های انقلابی حکومت شوروی بود. در واقع دوران جنگ سرد آمریکا تلاش می کرد جولانگاه های شوروی رو به سوی تفکر غربی بکشاند و شوروی تلاش می کرد جولانگاه های آمریکا را با انقلاب های مختلف به اردوگاه سوسیالیسم تبدیل کند.
یک جمله معروفی هست که می گوید سیاستمداران آمریکایی نا اگاه ترین سیاستمداران غربی هستند.
فشارهای آمریکا به شاه و تبلیغاتی که از رسانه های بین المللی زیر نفوذ امریکا درباره شاه می شد و هدف پایین کشیدن قیمت نفت بود تبدیل به هیزمی برای عوامل دو استعمارگر پیر در ایران یعنی روسیه و انگلیس شد.
انگلیس که از سقوط رضا شاه کمر همت بسته بود که یک حکومت صد در صد شیعی در ایران به وجود بیاید و روسیه هم با تبلیغ تفکر انقلابی و پیوستن به اردوگاه سوسیالیسم از هیزمی که آمریکا ریخته بود نهایت استفاده را می برد.
زمانی که کنفرانس گوادال اپ برگزار شد و همه کشورهای غربی از جمله آمریکا رضایت دادند که به هیچ عنوان از شاه حمایت نشود زمانی بود که خود آمریکایی ها فهمیده بودند که چه اشتباهی کرده اند و مدتی بعد مزدور خود ابراهیم یزدی را فرستادند تا خمینی را از کویت به پاریس ببرد و توافقات و پیغامهای خود با خمینی را به وسیله او رد و بدل می کردند.
مزدوران انگلیس یعنی اخوندها به همراه مزدوران شوروی یعنی چپ ها و توده ایها نخستین ماموریتی که داشتند قطع کردن دست امریکا از ایران بود و حمله به سفارت آمریکا در راستای همین هدف بود.

البته یک نکته بسیار مهم نباید فراموش شود. همه این توطئه ها اگر ما مردم نمی خواستیم هیچگاه به وقوع نمی پیوست و نباید به بهانه این توطئه ها نقش خود مردم ایران را نادیده بگیریم.

دوستان عزیز کسی اگر اطلاعات کامل در این زمینه خواست توصیه می کنم کتاب جنایت و مکافات زنده یاد دکتر شفا را حتما بخواند.

پاینده ایران. به امید اگاهی ایرانی

Unknown گفت...

با درود
روزبه گرامی کلی فهمیدیم دستت درد نکنه این مطالب را برای ما ایرانیان تایپ کردی و اینجا گذاشتی - موفق باشی
پاینده و بزرگی باد ایران همیشه گرفتارمان

غلومي گفت...

بادرود
با توجه به حرفهاي آقا مسعود براي من اين سوال پيش اومده كه : الان كه امثال دكتر يزدي در زندان هستند و خيلي موضوعات ديگه كه ظاهرا بر عليه منافع امريكا است .... پس كيا دارن از اين رژيم حمايت ميكنن ؟ قراردادهاي پشت پرده با روسيه و چين رو كيا واسطه گري ميكنن؟
آيا واقعا بايد به همين سادگي انديشيد كه از ايران به روسيه زنگ ميزنند و ميگن ما فلان چيزو ميخواهيم و اونا هم ميگن چشم ؟
در دنيايي كه تمام كارهاي ديپلوماتيك و اقتصادي با لابي گري پيش ميره .. قوي ترين لابي گران ايران كيا هستند ؟ جنتي ؟ حسني ؟ رحيمي ؟ عسگر اولادي ؟ واقعا ميشود باور كرد كه اين از گور برخاسته ها حتي كلمه لابي گري را ميتوانند بنويسند؟
يا همان حزب منسجم و كهنه كار توده ؟ كساني كه يك پايشان ايران و يك پايشان روسيه است ! كساني كه فراتر از نيم قرن معركه گردان بازي هاي جنگ سرد در ايران بوده اند !
ساده انگاري و استناد به نظرات يك يا چند نويسنده ... گره گشا نيست !
و لابي گري حزب توده انچنان عيان است كه نياز به متخصص امور سياسي بودن ندارد !
برخي از اعضاء اين حزب سال هاست كه در امريكا و غرب بيتوته كرده اند و از هيلاري كلينتون هم صاحب نفوذترند !
مطالعه عملكرد شوروي سابق در زمان جنگ سرد و شيوه هايي كه بكار ميبردند مارا بيشتر به نقش حزب توده در مديريت جمهوري اسلامي آشنا ميكند !
كاش ميشد اسم برد از سرداران سپاهي كه با توجه به همين نقش حزب توده درسپاه .. استعفا دادند و بيرون آمدند !
عزت زياد !

مسعود گفت...

درود

لابی گر های رژیم اسلامی در سرتاسر جهان هستند و معمولا هم در لباس مخالف و مبارز رژیم از داخل به خارج فرستاده می شوند. می توان از افرادی مانند فرخ نگهدار (توده ای سابق) در لندن یا هوشنگ امیر احمدی در آمریکا نام برد.

افرادی هم لابی رفسنجانی در خارج از کشور هستند که می توان از اکبر گنجی (که زمانی که در ایران بر علیه رفسنجانی حتی کتاب نوشت) و شیرین عبادی و عطا مهاجرانی و بسیاری دیگر از همین طیف نام برد که همگی نامهایشان را می دانیم.

متاسفانه دانسجویانی هم که پس از وقایع 18 تیر به آمریکا رفتند امروز نقش مزدور یکی از جناح های رژیم را بازی می کنند. از احمد باطبی گرفته تا علی افشاری.

پیروز باشید. پاینده ایران و ایرانی

مدير وبلاگ گفت...

با درود ...
ديشب همين فرخ نگهدار در وي او اي ..چه سينه اي ميزد براي سيد خندان و چه تبليغي ميكرد براي با اين رژيم كنار آمدن و تن به راهكار اصلاح طلبان دادن !!!!!!!
اينها واقعا ايراني هستند؟
و صداي امريكا دائما اين وطن فروش ها را به عنوان اپوزيسيون دعوت ميكند كه بيايند و ذرت پراكني كنند !!
به اميد پيروزي ايرانيان نيك انديش !

گردآفرید گفت...

من فقط با همه این گرفتاری هاکه نوشتید و نوشتند، آرزوی ایرانی سربلند میکنم
به امید بزرگی و پایندگی ایرانمان

گردآفرید گفت...

وبلاگ ما هم فیلتر شد لطفا" نشانی را در پیوندهایتان ویرایش کنید

نوشین گفت...

با درود
روزبه جان در وبلاگ مسعود راجع به چپی ها و توده ای ها نظری دادی که خواندم ، اینطور که معلومه آگاهی های تاریخی معاصرت خوبه و از سیاست مصاصر خوب اطلاع داری، اگر ممکنه راجع به این چپی ها و توده ای و کارهایشان در وبلاگت بطور خلاصه و مفید هم شده بنویس و به ما اطلاع بده تا بیائیم وبخونیم، چون من از این چپی ها و توده ای ها هیچی و یا شاید بگویم (بطور خیلی ناقص میدونم) نمیدونم ، اصلا" من نمیدونم فرق چپی با توده ای و کمونیستی چیه؟؟ - اگه میشه کمی در این مورد بنویس قربانت و سپاسگزارت