۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

قهرمان ملي

من بعنوان پست در اينجا كامنتي را درج ميكنم كه براي يك دوست وبلاگ نويس نوشتم و مايلم نظرات خودرا اعلام كنيد !


خودمونم نفهمیدیم کدوم شعارو باید بدیم ! ؟

بگیم:

بدبخت ملتی که قهرمان نداره

یا

بدبخت ملتی که به قهرمان نیاز داره........



با درود ............
از نظرمن ،  ملت نياز به قهرمان داره و شديدا هم داره ! ولي اين قهرمان اگه نخواد بعد ها يك دست نشانده و مافنگي ومستبدي  ضد ميهن بشه .. فقط ميتونه خود ملت باشه !
ملت بايد باور و تلاش كنن كه بخشي ازپروسهء قهرماني هاي سرزمينشون باشن .. اين آب و خاك در جاي جايش قهرماني گمنام خفته (قهرمانان ما در گورهای دسته جمعی و بی نشان خفته اند و بخش عمده ای از جوانان این سرزمین بی خبر از قهرمانی آنها هستند ).... قهرماني بر سكو ايستادن نيست !...بلكه سرافرازي نام ايران و ايراني در گيتي ست !  قهرمان ما پرچم كشورمان ... نام نيك مردممان ... تاريخ و فرهنگ فرهيخته ما .......مظاهر آزادگي و خرد ورزي ملتمان .. حكومت مترقي و دمكرات ما ميتواند باشدو بس !
اينروزها از هر كس كه در باره كشور و مردم سوئد بپرسيد ..همگي به به و چهچه ميكنند .. ايا سوئد قهرماني دارد؟ يا توسط قهرماني افسانه اي به اين جايگاه رسيده ؟ احتمالا جواب منفي ست ! آنها با قهرماني ملتشان كه فقط با  دوري از خرافات و قوانين ضد بشري و ارزش گذاري براي هر فداکاری يا خرد ورزي شهروندانشان در راه آزدای كه مايهء سربلندي و ترقي سرزمينشان بوده است به اين جايگاه رسيده اند !
پيروز و پاينده باشيد !
پ-ن- 1 – دليل اصلي من براي درج اين مطلب در اينجا بيشتر اين بود كه اينروزها اين سوال اين دوستمان در محافل بسياري ابراز ميگردد ! و اكثرا با توجه به اثرات سوء قهرمان هاي دروغين اسلامي و رهبرانی که در اين 33 سال اخير، يك شبه امام و خدا شده اند  ... شديدا از ظهور قهرماني ضد مردم و ميهن ، هراس دارند و ترجيح ميدهند كه دخالتي در امور نكنند تا مبادا دچار مصيبتي شبيه فاجعهء سال 57 نشوند !
پاينده ايران و ايراني !

۹ نظر:

Unknown گفت...

با درود به روزبه گرامی
روزبه جان راست گفتی مردمان سوئد و دیگر کشورهای مشابه با قهرمانان افسانه ای بزرگ نشدند آنها در کشور قرهمانان واقعی و بدرد مردم خور دارند ، قوانین دارند ، یعنی مردمشان زیر پوشش قوانین هستند ما در این کشور باید به جای قوانین برویم دعا و ورد بخوانیم و از قهرمانان افسانه ای این دین کمک بخواهیم که اگر هم افسانه ای نبودند خودشان هم عاجز و بینوا در کار خود بوده اند ، تازه خدای ما مسلمین هم که الله خان والامقام باشد یک افسانه و یک بی وجود بیشتر نیست یعنی که ما مسلمانان بقول عوام ول معطلیم نه در کشورمان قانونی داریم و نه خدائی که صدایمان را بشنود دلیلش هم این همه گرسنه و بیکار و بینوا در کشور هستند که نه سایه خدائی دارند ( جون وجود هم نداره ، فقط در ذهن پریشان و یاوه گوی حاکمین وقت هست آنهم برای منتفع کردن خودشان ) و نه سایه قانونی، قهرمانانمان هم که افسانه اند خوب یک نمره 20 افسانه ای هم باید به ملت مسلمان ایران داد تا دلش نسوزد

مسعود گفت...

درود

از دید من ابتدا باید بگویم که قهرمان با رهبر متفاوت است.
در هر حرکتی یک شخص یا یک گروه رهبر و پیشرو نیاز است.
قهرمان واقعی داشتن بد نیست بلکه آنچه که بد و وحشتناک است بت ساختن است. اینکه ما از انسانها بت می سازیم باعث بدبختی ما می شود.
ملت ایران اگر بتواند این دستگاه خلافت اسلامی را از قدرت پایین بکشد و دست این دین را از قدرت قطع کند و یک دموکراسی سکولار واقعی را پایه ریزی کند خودش بزرگترین قهرمان است و روزی که اکثریت ایرانیان به این نتیجه برسند و این تصمیم را بگیرند نخستین و مهمترین گام را در راه رسیدن به این قهرمانی برداشته اند.

پیروز باشی. پاینده ایران. به امید آگاهی ایرانی

غلومي گفت...

درود ...
اگر جامعه در كشاكش حقجويي و ازاديخواهي مردمي بيفتد .. قهرمانان به صورت خود جوش آشكار ميشوند .. قهرماناني كه دلشان براي ايران و آزادي ايران مي طپد و سلحشورانه به سينه امواج فريب ها و سركوب ها ميزنند ...... و در عين گمنامي .. به ايران عزت و نام و جلال ميبخشند ..
ما نه دنبال قهرماني افسانه اي هستيم و نه بي قهرمانيم ...
ختم كلام انكه : هر بيشه مپندار كه خاليست ... شايد كه پلنگ خفته باشد !

عزت زياد !

احمد شاه قاجار گفت...

با درود ........
در قائله مشروطه ، چنان از مردم كوچه و بازار و روستائيان و كوه نشينان كسوت هاي تهمتني ديديم كه اگر پيش از ان كسي برايمان ميگفت باور نميكرديم ! اگر چه فقط ستار خان و باقر خان اين ميانه نامور شدند كه به حق نيز سردارو سالار بودند .. وليكن تفنگچياني كه در ركاب ايشان يا ديگر نقاط ايران به استقبال گلوله هاي توپ هاي لياخوف روسي ميرفتند كم از اسفنديار نبودند ...
حتي آن زن آذري كه يك قبضه توپ را به غنيمت گرفته و با كمك گيسوانش تا سنگر مشروطه چيان كشيده بود !
................. تا بعد !

نگاه و پگاه گفت...

من و پگاه با توجه به بحث مطرح شده حزب توده ، سعي كرديم در باره اين حزب بيشتر مطالعه كنيم و بزودي پستي در اين باره اپ خواهيم كرد!
ولي در پاسخ به سوال مطرح شده دراينجا ، با توجه به نقش حزب توده در تاريخ سياسي معاصر, سخنمان اين است كه اين حزب منفور يكي از اهداف هميشگي اش كه قاعدتا از ايدئولوژي آن سر چشمه ميگيرد و آن انكار حقوق و حريم فردي آحاد جامعه است ، هميشه در جنگي پنهاني و موذيانه با افكار و تلاش هاي مستقل مبارزان ايران بوده و هست !
نداها و ترانه ها و سهراب ها ... قهرمان بودند ! وبسيارند از جنس ايشان در اين آب و خاك .. و براستي چه كسي ميتواند انكار كند شباهت مو به موي قتل هاي مرموز استاليني را كه جز دستگاه امنيتي و مخوف استالين و وارثانش حتي بعضي از اعضاء كميته مركزي حزب كمونيست هم از آن بي اطلاع بودند و استالين تبليغ ميكرد كه عاملين اين قتلها مامورين مخفي دنياي سرمايه داري بودند و اين ادعاي با تاخير اعلام شده رژيم ايران كه ندا را مامورين مخفي انگليس كشتند ؟
اين خط را چه كساني به دولتمردان رژيم ميدهد ؟ تا آنجا كه ما به ياد مياوريم هميشه اينگونه حوادث را به گردن مجاهدين ميانداختند ! براستي آيا تا اين حد حزب توده اهرم هاي قدرت اين رژيم را قبضه كرده است ؟
چه نبرد سختي در پيش داريم با دينكاران كه كشور را تصرف كرده اند و حاميان پليدو بيگانه ايشان !!!!
پاينده ايران و ايراني !

دکتر تراش باشی گفت...

درود روزبه...

کاریزما پرستی، قهرمان گرایی، خاص مشرق زمین است، هر جه سطح آگاهی مردم پایین باشد، به همان نسبت کاریزما گرایی رشد می کند.. و البته‌ عکس این قضیه‌ هم صادق است...
نمونه‌اش سفرهای علی خامنه‌ای است که مردمان ناآگاه و چاکر منش خودشان را آویزان ماشینش می کنند..

پاینده‌ مانی..

گردآفرید گفت...

با درود
دوست گرامی طبق فرمایشات شما من هم میگویم که در گذشته های دور ما قهرمانانی داشتیم؛ در کمتر از 3000 سال پیش کورش را داشتیم که کارش براندازی شر و ظلم بود ، در 150 سال پیش ستار خان و باقر خانو داشتیم ، در کمتر از سد سال پیش رضا شاه را داشتیم و این نشان میدهد که در آنزمانها مردم گویا قدرتی نبودند در نتیجه به رهبری قوی پنجه و قهرمانی پهلوان صفت و جنگجو احتیاج داشتند ولی امروزه ما این هارا نداریم دلیلش روشن است ، ما ایرانیان تک تکمان قهرمان هستیم ولی خود نمیدانیم ، نمونه اش حرکت عاشورای 88 بود که بقول سردار سپاه فراری: آنروز روز آخر این رژیم بوده و روز رهائی ایرانیان از ظلم 1400 ساله اسلامی و 400 ساله شیعه و 32 ساله آخوندی، ولی اشتباهی که مردم قهرمان کردند همانا پافشاری نکردنشان بود ، ما باید پافشاری میکردیم و امضای آخر را در پای این ورقه اعدام این دین و شریعت و حکومتو و همه دشمنی ها میزدیم
پس ما اشکالمون در قهرمان بودن خود نیست ، ما اشکالمون اینه که: خودمان را گویا باور نداریم

پروشات (نگاه و پگاه سابق گفت...

بادرود ....
به نظر من مردم ايران در اين برهه

از زمان نياز به هيچ رهبري ندارند !
در يك نهضت و جنبش ... نقش رهبر عمدتا قطب بودن است ..قطبي كه همه اخبار را به او ميرسانند و از سمت او هم دستور حركت هاي بعدي صادر ميشود !
وما ميبينيم كه دوكشور افريقايي كه به مراتب از جوانان ايران كم بهره تر هستند در استفاده از اينتر نت ... بدون رهبرو با ايجاد ارتباطي جمعي در دنياي مجازي رهبري و مديريت جنبش خودرا بدست گرفته و كم و بيش به پيروزي رسيده اند !
و به اعتراف خودشان اين ترفند را از جوانان جنبش ايران آموخته اند !
پس ما هم همانطور كه آغاز گر اين روش بوديم ميتوانيم با بهره جويي صحيح از آن به آرمان خود برسيم !
در ضمن در اينجا نام و آدرس وب جديد خودم را به همه دوستان اعلام ميكنم
با آرزوي آزادي ايران عزيز
پروشات http://dokhtareardeshir.blogspot.com

مدير وبلاگ گفت...

با درود بيكران به پروشات عزيز
نظر من هم همين است .... چنانكه مبينيم كه سرليست عمليات سركوب رژيم فيلتر كردن و كند كردن سرعت اينتر نت است ..و هزار راهكار ديگر كه هم اكنون در دست اجرا دارند تا اين ابزار را از مخالفين خود بگيرند !
از اطلاع رسانيت هم سپاس گزاري ميكنم
پاينده ايران و ايراني