۱۳۸۹ دی ۳, جمعه

خردمندي بزرگان ايران :

با توجه به تسخیر و تصرف اذهان بخش اعظمی از ملت ایران توسط دین تازیان و این که آداب و مناسک آن به نوعی جزء عادات و رسوم وسنن فرهنگی ایرانیان شده و با دقت در اوضاع امروزی ایران و گفتمان‌ها و نظریه پردازی‌های اقشار مختلف در باب رویکرد به یک حکومت سکولار ، به نظر میرسد که با تعمق در راه و رسم پرچمداران احیای اندیشه و فرهنگ ایرانی ... در این 1400 ساله اخیر که بیش از امروز در قید و بند حکام عرب و یا عربزده بودند .. میتوان با تلاش و خرد و دلسوزی راهکاری واقع بینانه و میسور را سامان داد .
با همهء تفاوت‌های این عصر و امکانات رسانه‌ای و تبادل افکار و آرا ... شرایط ما چندان تفاوتی با شرایطی که فردوسی در آن میزیسته ندارد ! دقت در خردمندی حکیم فردوسی ، ما را به چند مطلب حساس میرساند !
1- اینکه چرا فردوسی تصمیم به منظوم کردن این داستان‌ها گرفت ؟ (و در اینجا به امر محمود غزنوی و اینکه به چند شاعر دیگر نیز این مهم پیشنهاد شد نمیپردازیم)
2- چرا وی کلام و سبک سرودن خود را اینچنین که در شاهنامه میبینیم برگزید ؟
3- آیا بخش عمده تفاخر ایرانیان به حفظ زبان پارسی و فرهنگ دیرینشان از شاهنامه نشأت نمیگیرد ؟
4- آیا شاهنامه در کوچه و بازار و دکان و قهوه‌خانه و کلاس درس و دربار شاهان جای نگرفته است ؟
5- آیا در لابلای اشعار فردوسی اندیشه‌ای فرهیخته و حتی فلسفه‌ای متفاوت با زمانهء وی به چشم نمیخورد ؟
6- آیا او بجای توسل به فلسفه بافی و یا رد یکسرهء باور مردمان سرزمینش و تبلیغ مستقیم باوری نوین ، به سبکی سخن نراند که به آرامی بر اندیشه‌های ایرانیان درک فرزانگی و اشتیاق به فره‌مندی را حکاکی کند ؟
با این مقدمه که هم طولانی شد و هم هنوز جان کلام را کامل نرسانده و هم بر صحت آن اصرار ندارم ، میخواهم به این مسئله اشاره کنم که : اگر به راستی نیت رهایی ایرانیان از این تحجر 1400 ساله و استحمار 400 ساله را داریم ، باید با هوشیاری و دقت نظر بیشتر ، از یکسو نگری پرهیز کرده و آگاه باشیم که اندیشه هیچ قومی را نمیتوان از باوری فراطبیعی کاملا شستشو داد و شستن زیاد به فرسودن هرچیز میانجامد ! و اصرار بر سکولار کردن این مردم جز به ظهور مستبدی تازه که وعده‌های شیرین میدهد نخواهد انجامید ! میبینید که از دل همین حکومت حسین‌پرستان بر سر کار ... فرصت طلبان پلید ، دم از جایگزین کردن ایران و ایرانیت به جای اسلام میزنند ! و چه رذیلانه در پی صید و فریب شور و هیجان جوانان ایراندوست برآمده‌اند !
من با توجه به اهمیت شرایط موجود مجبور شدم که در میانه راه تهیه پیش‌نویس آزادی ، بدین مطالب اشاره کنم !
پاینده و سرافراز باد ایران و ایرانی !
پي نوشت 1: من از اينكه دوستان از ارائه پشنهادات خود بعنوان يك اصل كه در اين پيش نويس لحاظ شود خودداري ميكنند تعجب ميكنم !! آيا ما در اينجا داعيه قانون داني داريم ؟ يا ميخواهيم هر آنچه را كه ميتواند متضمن پايداري آزادي و برابري مردممان در آينده شود و تراويده از افكارمان ميباشد را بيان كنيم ؟ من سعي ميكنم هر چه زودتر بخش عمده اين پيش نويس را هرچند خام .. در اينجا به نظر خواهي همگان بگذارم ..شايد كه حركتي را موجب شود !
پي نوشت 2 : من با مطالعه قوانين اساسي كشورهاي  سوئيس و فرانسه و آلمان و ايتاليا و ژاپن و مصر به چند نكته قابل توجه برخورد نمودم !  نخست اينكه قانون اساسي ژاپن يكي از مدرن ترين ، دمكراتيك ترين ، مردمي ترين ، و مدني ترين قوانين دنيا ميباشد ! .. دوم اينكه قانون اساسي مصر كه ظاهرا بخش عمده اي از قانون اساسي جمهوري اسلامي از آن الگو گرفته شده ، يكي از مضحك ترين و متناقص ترين قوانين اساسي دنياست  و فكر ميكنم اصلاح طلبان جمهوري اسلامي به سركردگي هاشمي دنبال يك چنين قانون اساسي ئي هستند كه  همه كاره رئيس جمهور است ولي روش انتخاب و مدت تصدي و حدود اختياراتش بروشني مشخص نشده !  من ضمن اشاره به اينكه لينك تمامي اين قوانين را در قسمت مقالات قرار داده ام !

۱۶ نظر:

مسعود گفت...

درود

روزبه عزیز بزرگان تاریخ ما راه هایی که برای آگاه کردن این مردم رفتند متفاوت بوده. از سویی فردوسی بزرگ را می بینیم که سی سال زندگی خود را پای ارزش های ملی و حفظ زبان و فرهنگ پارسی می گذارد و از سویی خیام و رازی را داریم که با قاطعیت با خرافات مبارزه و جامعه خود را به خردورزی و خردگرایی دعوت می کنند.
بزرگان دیگری مانند مولانا و فارابی و سهروردی و ابن سینا هم سخنان را در لفافه گفته اند و به زمان خود بسیار تاثیر داشته اند ولی امروز دیگر نمی توان این جامعه را با در لفافه سخن گفتن نجات. باید راهی را رفت فردوسی و حافظ و خیام و رازی رفته اند.
راهی که در دوران مدرن با جنبش باب و بزرگانی مانند میرزا فتحعلی آخوندزاده و طاهره قره العین آغاز شد و با میرزا آقا خان کرمانی و صادق هدایت و علی دشتی و پس از او شجاع الدین شفا و مسعود انصاری و علی میر فطروس و نادره افشاری ادامه پیدا کرد و این راه چیزی نیست جز مستند نویسی و مستقیم و بی پرده نوشتن و سخن گفتن.
این کار چیزی نیست که قرار باشد امروز و فردا و سال دیگر نتیجه دهد. چند نسل طول می کشد و هیچگاه هم قرار نبوده همه جامعه ایران از چیزهایی که به آن ایمان دارند دست بکشند بلکه هدف این است که یک طبقه وسیع و آگاه برای هدایت جامعه به سر منزل مقصود که جامعه ما فقر آن را حس می کند وجود داشته باشد و آن طبقه روشنفکران حقیقی و آگاه و ملی هستند.
پایه سکولاریسم باید در ایران به هر گونه ممکن گذاشته شود. اگر عامه مردم همراه باشند چه بهتر ولی اگر عامه مردم هم نخواستند کاری نمی توان کرد و مشخص می شود که لیاقت مردم ایران حکومت دینی است نه یک حکومت مدرن ولی قشر آگاه جامعه نباید حتی یک گام به دلیل اینکه مردم نمی توانند سکولاریسم را بپذیرند در راه سکولاریسم عقب بگذارد وگرنه بازهم از همان سوراخی گزیده می شویم که در مشروطه اتفاق افتاد.

پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی

مدير وبلاگ گفت...

با درود به مسعود عزيز !
من از اين فرهيختگان سخني به ميان نياوردم كه مايه تطويل كلام نشود !
همانطور كه خودت بارها گفته اي ..وظيفه يك روشنفكر واقعي تشخيص منافع ملتش است نه تعصب بر باور خويش ! .. و ترويج سكولاريسم در جامعه با مقاله و خطابه هرچند اتشين و پر صلابت باشد ميسر نيست .. بلكه يك جامعه با معاشرت و مراوده با جوامع سكولار بدين سمت گرايش پيدا ميكند ! ملت ما ملتي با فرهنگ روايي ست نه تحقيقي ! مگر در زمان شاه سابق كسي براي سكولاريسم تبليغ يا تاليفي كرد ؟ و حتي مردمان روستاها سعي ميكردند از رفتار و فرهنگ توريست هاي غربي تقليد يا تبعيت كنند .. و شهري ها كه ديگر ...
من تدبير ايرانيان را بيشتر ميپسندم تا عريان گويي را ! و همه اينها را هم كه نام بردي چه توفيقي در ايجاد يك حزب يا نهضت فكري داشته اند؟ و تو خود بارها سخن از نياز به سياستمدار روشنفكر گفته اي و اين استدلالات تو نه كار يك سياستمدار روشنفكر است !
در جواب نظرات ديگر دوستان بيشتر توضيح خواهم داد !
درود بر ايران و ايراني !

دکتر تراش باشی گفت...

درود روزبه..
تا زمانی که ملتی برای رسیدن به آزادی قربانی ندهد ، آزادی دم در خونه‌ی کسی نمی خوابد، زمانی که عطسه‌ زدن سرنوشت افراد را تعیین می کند، و تا زمانی که روی به جنبش خردگرایی نیاوریم، در این تاریکی سراپا ظلمانی، همین که بتوانیم بگوییم وجودی داریم و از کیان و هستی خویش دفاع کنیم، و مردم را به تفکر تشویق نماییم بزرگترین خدمت ممکن را به انجام رسانیده‌ایم...

از همه مهمتر هر شخصی می بایست از خانواده‌ی خود شروع کند، بهتر آنست تمامی ما که ادعایی در کله داریم خانواده‌هایمان را از ترس و خرافات دور نماییم.. در این صورت می توانیم گام های بعدی یعنی قانون گذاری را به انجام برسانیم..

پاینده‌ مانی..

گردآفرید گفت...

درود بر روزبه گرامی
فقط این چامه را مینویسم که از بن دل و اندیشه هر ایرانی خردمند شده بیرون میآید:
دریغ است ایران که ویران شود
کنام پلنگان و شیران شود
دریغ است ، به امید روزی که از دست و زبان و اندیشه این نامردمان پس مانده 1400 ساله ، این اوباش و ارازل 1400 ساله و بازماندگانش رها شویم برای ابد
ما در ایران همه جور هنر و صنعت و دانشی داشتیم الا اوباشی و ارازلی که آنهم بکمک لبه تیزشمشیر یک مشت راهزن به رهبری محمد مافیای مدینه و علی و دو پسرش حسن و حسین عمله اکره محمد1400 ساله که محکم داریمش
پاینده ایران چندین و چند هزار ساله همیشه شهری و هنرمند و دانش پرور و با اخلاق و با فرجادمان(وجدان )، پاینده ایران

نوشین گفت...

درود بر روزبه
روزبه جان این گدایان عرب را بیرون میندازیم
ما تو دهن این اعراب و اسلامشان میزنیم
مگه ما خودمون مغز نداریم که یک مشت رزل بی فرجاد( بی وجدان ) ، پتیاره راهبر فکر و اندیشه ما بشوند

مدير وبلاگ گفت...

با درود بر همه ايران دوستان عزيز !
نظر من هم جدا از شما نيست ! ولي ما اكنون در پشت تريبون پارلماني آزاد نيستيم !اگر براي حكومت بر ايران مرا بين دو انتخاب احمدي و موسوي مختار كنند ..احمدي را ترجيح ميدهم ولي براي سرنگوني همين احمدي و آقايش در قيامي كه در پيش است با موسوي متحد ميشوم ! به مجاهدين پرخاش نميكنم ..با سلطنت طلب ها شام ميخورم و با سكولارها از هر طيفي باشند مجالست ميكنم ..حتي با طرفداران آزادي جنسي بيطرفي اتخاذ ميكنم و... ! ولي وقتي آن آرامش لازم جهت برگزاري انتخابات مهيا گشت .. رسانه ها آزاد شد ندوحكومتي با اراي مستقيم مردم بر سر كار آمد (حتي اگر مجموعه اي از عقايد متضاد باشد ) و قانون پرهيز از دروغ و وزارت تاريخ و وزارت ايرانگردي و جلب توريسم به صورت اصلي در قانون اساسي جايگزين شد ... شكي نخواهم كرد كه دجالاني كه به نام دين و مذهب و با استناد به مشتي دروغ داعيه زعامت جامعه را دارند .. نه تنها خوار ميشوند بلكه سلاحشان هم كه همان دروغپردازي باشد را از كف ميدهند و مفلس وار به كشورهايي كه خواستار چنين دجالاني هستند كوچ ميكنند !
و تكليف ملي مذهبي ها هم كه نوچه هاي اينان هستند معلوم است !
و اما توده مردم بدون انكه نيازي به انكار باورهايشان باشد .. . در نتيجه معاشرت و تعامل فكري و فرهنگي با ايرانياني كه از كشورهاي ديگر باز ميگردند و با ديگر ملل دنيا چه به صورت توريست ..چه بازرگان و متخصص كه در ايران فردا حضور خواهند داشت ..براحتي جامه پوسيده تعصب و عناد را فرو گذاشته و با بخش عظيم جامعه كه راه سرافرازي و خود باوري ايران و ايراني را در پيش گرفته اند همگام خواهند شد ! فراموش نكنيم كه ما هم همگي روزگاري مذهبيوني متعصب و كور بوديم ! و حالا اين بخت را از بخشي از اين ملت نميتوانيم ساقط كنيم ! بديهي ست كه در زماني نه چندان طولاني ... طومار تازيان و كاسه ليسانشان از سرزمين مقدس ايران برچيده خواهد شد
پاينده و سرافراز باد ايران و ايراني !

غلومي گفت...

با درود به روزبه عزيز
من فكر ميكنم كه مطالبي كه گفتي كمك بزرگي به پيشرفت تهيه پيش نويس قانون اساسي بود ! چرا كه در نظر گرفتن جميع افكار و نظرات ايرانيان در قدم هاي اول كه دستيابي به آزادي و دمكراسي است راه را براي توجيه كردن بخش اكثريت مردم جهت راي دادن به يك قانون اساسي كه متضمن آزادي و برابري و بهره مندي تمامي اقوام و اقشار ايران ميباشد هموار ميكند !
و از طرفي تجربه تلخ سال 57 و پوپوليسم و قشريگري و پيروي از آرمان و حكومتي مجعول و مجهول و خسارتي كه از جبهه بندي هاي بي فايده براي كشور خورديم ميتواند درسي براي دوري از جزميت هاي فكري و تعصبات خود محوري باشد !
بياييد بر خلاف رژيم بي صفت حاكم ... كمي براي اين خيل عظيم و آواره و درد كشيده و بي آتيه ملت ايران دلسوز باشيم !

مدير وبلاگ گفت...

آري جناب غلومي
من هم بر اين باورم كه بنا به گفته زنده ياد دكتر شجاع الدين شفا كه در سال 57 مشت ها را گره كرده وبرفراز سر ميبردند و شب كه به خانه ميامدند ميانديشيدند كه در جهت رسيدن به چه چيز اينكار را ميكنند ! اينبار قبل از گره كردن مشت ها بيانديشيم و همفكري كنيم كه چه ميخواهيم و يا بايد بخواهيم .. چيزهايي كه بعدها چون نسل قبل از كرده و خواسته خود پشيمان نشويم
پاينده باد ايران و ايراني

احمد شاه گفت...

درود ...
دفاع از تاريخ و فرهنگ ايراني خوب است .. ولي نه به قيمت اب به آسياب انگليس و دول ديگر ريختن !
افتخار ايران در زمان امپراطوريش اين بودكه اقوام و معتقدين به مذاهب گوناگون را در زير يك پرچم گرد آورده و همگي در امنيت و آسايش و برخوردار از اقتصادي شكوفا مي زيستند ! عربده جويي را ترك كنيم تا عربده جوترين ها بر ما حكومت نكنند ! هشيار باشيم كه ايران از دست نرود ! كه اگر رفت جه سود كه مردمش به چه آييني هستند !

امنيت و برابري و احترام متقابل حق همه ايرانيان است ! نشود كه ناخواسته چون خميني (كه البته وي تعمد داشت ) كار چاق كن انگليس شويم ! و فرداي آزادي به چنان عربده جويي بكشانيم كشور را كه يا همه بظاهر همدل شوند يا از اين خاك بگريزند !
شايد فردا آن وكيلي كه بهترين است و بدو نيازمنديم در استيفاي حقوق پايمال شده و يا به يغما رفته ما در سازمان ملل و يا دادگاه هاي بين المللي بي تحمل از عربده جويي ها و انكار باور هايش ترك ايران كند ؟!
....... تا بعد !

مسعود گفت...

درود

اصولا ژاپن علاوه بر قانون می تواند یک الگوی بی نظیر برای مردم ایران در زمینه باز سازی کشور باشد. پس از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی و پایان جنگ دوم جهانی ژاپن با قدرت هرچه تمامتر خود را باز سازی کرد. البته کمک های آمریکا هم در این زمینه بی تاثیر نبود ولی کار اصلی را خود ژاپنی ها کردند.
درباره مصر هم باید بگویم که این اسلام عزیز د هر جا رفته نمی توان انتظار یک قانون مدرن از آن داشت.
جناح اصلاح طلب جمهوری اسلامی در درجه اول هدفش تنها تعویض ولی فقیه و نشستن یکی از این عبدالپشمک های هوادار اصلاحات به جای خامنه ای است و در درجه دوم اگر مردم خیلی فشار آوردند برداشتن ولی فقیه و گذاشتن یک رئیس جمهور غیر پاسخگو به عنوان فرد اول کشور است.
یک چیزی دیگر هم بگویم. ایران و مصر یگانه کشورهای خاور میانه هستند که همیشه بوده اند و به مانند اسرائیل و سایر شیخ نشین ها کشورهای جعلی و خود ساخته نیستند و مصری ها هم تنها عرب زبان هستند و عرب نژاد نیستند. در میان مردم و به ویژه نسل جوان مصر هم به مانند ایران یک جنبش ضد خرافات و اسلام عزیز به وجود آمده و به مانند ایرانیان جوانان مصری هم به گذشته پیش از اسلام خود با افتخار نگاه می کنند.

در میان کشورهایی که گفتی قوانینشان را خواندی همانگونه که پیش از این هم گفتم باید ببینیم ما از نظر فرهنگی و خلق و خوی مردممان چه الگویی را می توانیم استفاده کنیم. ایتالیا و ژاپن در میان اینهایی که نام بردی الگوهای خوبی هستند.

پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی

مدير وبلاگ گفت...

با درود
بله حق با توست مسعود جان
من دارم قوانيني رو كه با فرهنگ ما قابل تطبيق است رو نت برداري ميكنم ...البته چند اصل رو هم كه توي هيج قانون اساسي نبود يا شرح كافي نداشت ميخوام لحاظ كنم ..
مطلب ديگه اينكه نقش روحانيون در قانون اساسي ايتاليا خيلي زياده كه من كلا باهاش مخالفم .. يك مثال ديگر هم اينكه مثلا من حتما اصل 30 قانون اساسي ايتاليا رو لحاظ ميكنم و اهميتي به يه سري كه مبخوان متشرع بازي در بيارن ندارم !!!
زنده باد ايران و ايراني

زاکارا گفت...

درود بر شما

روژه گارودي:
پيرو زرتشت كسي است كه هربامداد از خود مي‌پرسد:من امروز براي آنكه جهان بهتر و زيباتر شود چه بايد بكنم؟




نیایش نیاکان ما :
بادا گفتار آرام بر جهان
بادا کامروایی بر جهان
بادا آبادانی بر جهان



اوستا با رویکردی جهانی و بدور از هرگونه برتری طلبی همگی زنان و مردان جهان "در هر سرزمینی که زاده شده باشند"ستوده شده اند.مردان و زنانی که

زاکارا گفت...

درود ب روزبه عزیز

خیلی جالبه که مشغولیات ذهن من اینجا هست
یک به خاطر وجود تاسیس بلاگت به خاطر این هدف
و مخصوصا دیدگاهای بلاگ راجب فرهنگ و مخصوصا ردشگری که میشه موق بود.
کاملا با شما هم عقیدم
فقط چیزی که بعد از این کارها من مدنظر دارم اجرای جشنهایی که قابلیت جهانی شدن را دارند هست.یعنی نوروز پتانسیل جهانی شدن دارد علت را خودتان میدانید.یا مثل شهریورگان که میتواند جشن نیکوکاری در یک روز مشخص در جهان صورت بگیره که مثلا درآمدش به آفریقا یا صندوق حوادث غیر مترقبه بره.یا مثلا جشنی که هندیها راجب رنگها دارند.البته اگر فلسفش برای دینی خواص نباشه میشه اجرا کرد. و یا غیره.

البته این چیزها اصل نیست بلکه می تواند جز اهداف بلندمدت باشه.
اینجوری میشه پتانسیل فرهنگهارو هم تخمین زد.مثلا اسلام چه جشن یا عیدی داره که قابلیت جهانی شدن داره؟
اگ داره می شه استفاده کرد.ولی فک نکنم:-)
به هر حال شاید گفتن این دیدگاه درست نباشه اینج و به آرمان و رویا شبیه باشه ولی در راستای کلام شما و دوستان گفتم که این هم میتونه جز اهداف یک مثلا وزیر فرهنگ باشه.
بدرود تا درودی دیگر.

زادراکارتا گفت...

من شمارو لینک کردم.
اگ موافقید مارابانام نسل اهورایی لینک کنید.ممنون

مدیر وبلاگ گفت...

با درود به زاکارای عزیز !
حتما بهتر از من میدونی که حذف بعضی چیزا باعث ظهور خود بخودی چیزای نو و متضاد میشه ! مثلا اگه شب بره روز میاد ..اگه غم بره شادی میاد .. اگه ستم بره عدل میاد ... پس خیالت راحت باشه که با محو خرافه هاو زبونی ها و توسل به حقارت ها و افکارو اعمال پوچ ... بجاشون خردمندی و عزت و سربلندی و کردار شادمانه و روحیه بخش میاد !
ترویج جهانی آیین های ایرانی چه جشن ها چه غیره جز به عزتمندی مردم ایران که صاحب این رسوم هستند در جهاند میسر نگردد !
با درود

غلومي گفت...

با سلام ! من هم قوانين كويت و عراق و .. را خواندم و ديدم كه عين مشق شب همشون دفاع از آزادي و حقوق مدني و آزادي عقيده و .... را تو قوانين اساسي خود نوشتن ولي عين حكايت اون زنگوله شده اين قوانين كه رو زمين مونده و كسي جرات نميكنه كه بندازه گردن گربهه! يه سلطاني ..يه ملكي ..يه ولي فقيهي اون بالا جاي گربهه نشوندن كه چمباتمه زده رو قانون و گند زده به كشور !