۱۳۸۹ آذر ۲۱, یکشنبه

پیش نویس آزادی

ایران کشوری‌ست کهن و سوابق مبارزات آزادیخواهانه دیرینی دارد .. ولی ظاهرا همیشه در قوانین مصوبه ما .. بخصوص قانون اساسی یک سوراخی وجود داشته که یا از آن سوراخ ملت به سختی گزیده شده‌اند یا از آن ثروت ملی به یغما رفته .. یا از آن ، موش‌های بدتر از اژدها وارد شده و بلای جان ما گردیده‌اند .. و با کمی مطالعه در تاریخ مشروطه و بعد از آن به اولین به اولین مشکلی که میرسیم همانا دستپاچه نوشتن قانون اساسی بوده و مردم را وادار کردن به عجولانه رای دادن به آن . که بدیهی ‌ست که نه همت دقیق نوشتن آن میسر بوده .. نه با حوصله خواندن آن  .. نه فرصتی برای آحاد مردم برای سوال کردن دربارهء معنا ، مأخذ ، مقصود ، حد و مرز و تنفیذ قوانین آن !
و ما میخواهیم با همت و کمک همه دوستان فقط به این مهم بپردازیم .. یعنی با فرصت و دقت کافی قوانین کشورهای مترقی و دمکراتیک و آزاد را بررسی کنیم و اگر توفیق و امکانی بود ، با انتخاب انسانی‌ترین و مرمی‌ترین و قابل انطباق‌ترین بخش‌های قوانین اساسی کشورهای مختلف .. پیش‌نویس آیین‌های بنیادین (قانون اساسی) آینده ایران را تهیه و در معرض نظر همه قرار دهیم تا با فرصت کافی آن را مطالعه و در خصوص اصولش چون و چرا نموده و آگاهی نسبی ولی مفهومی از آن پیدا نماییم و همچنین متخصصین و صاحب نظران حقوقی درباره عیوب آن نظر دهند جهت اصلاح !
************************************************************************
پ-ن-1– امیدوارم که زمان نوشتن قانون اساسی نوین ایران زودتر از پایان این پیش نویس .. و تکمیل این پیش نویس خیلی زودهنگام تر از رسیدن به زمان نیاز به قانون اساسی نوین نباشد .
پ-ن-2- برای شرکت در نوشتن این پیش نویس هیچ شرطی ورشته تحصیلی خاصی  ضروری نیست و همه میتوانند نظری را که تکراری نباشد ارائه یا نقد کنند ..... بدیهی است که پس از تهیه اسکلت اولیه این قانون ... تصحیح و نقدو ارتقا ی مضامین حقوقی آن در سطح متخصصین و حقوقدانان گرامی میباشد !
پ-ن-3- دوستان میتوانند در پژوهش های خود هر جا که دقیق ترین و جدید ترین قانون اساسی مترقی و مدرن  کشوری را یافتند  که ترجمه شفافی داشت ، لینکش را در اینجا جهت مطالعه همگان قرار دهند .
پ-ن-4– اجازه میخواهم که اشاره کنم که اصل اول قانون اساسی ، مهمترین اصل آن است ..چراکه تمامی اصول بعدی بر محور اصل اول تعریف، توصیف و شکل و محتوا گرفته وبه نوعی کالبدی  هستند که روحشان اصل اول میباشد و پیشنهاد من برای بند اول اصل اول : شعر شیخ اجل سعدی است که  :
     بنی آدم اعضای یک پيكرند*****که در آفرینش ز یک گوهرند
و برای بند دوم اصل اول ، منشور حقوق بشر کوروش کبیر را پیشنهاد میکنم...
با این امید که در آینده ، با توسل به اصل اول این قانون اساسی بتوان مانع رشد و تسلط هر فرد یا جریان استبداد گرا و بنیادگرا یا فرقه گرا یا قومیت گرا یا ضد ایرانی  یا عوام فریب گردید .
پ-ن-5– ومن بر این عقیده ام که در آغاز مروری بر مسئله تاریخچه قوانین اساسی کشورها بنماییم و با رجوع به ستون مقالات  ميتوانيد پاره ای از قوانین كشور هاي ديگر را مشاهده نماييد!
با تشکر از همکاری شما دلسوزان .. منتظر نظراتتان هستم .

۲۶ نظر:

نگاه و پگاه گفت...

سلام دوست مهربون و اندیشمند ما !
ما همه کنایه هاتو تو پست هات درک میکردیم و شازده احسان میرزا هم که از ما بهتر میگرفت .. و الان از خوشحالی در پوستمون نمیگنجیم که یه کمپینگ اینجوری روبراه کردی ! وبا تمام توانمون اگه قابل باشه همکاری میکنیم ! منتظر نظرات ما در رابطه با این پیش نویس باش!

روزبه گفت...

سلام به نگاه و پگاه عزیز !
منهم از خواننده های وبلاگ وزین و شجاعانه شما هستم !
و باعث افتخار منه که اینجا همکاری کنید ... ولی خواهشن اسم کمپین و این چیزارو نیارید که یهو فیلتر بشیم ... اقلا اصل اول رو بنویسیم و .....
چشم انتظار نظرات شما هستم ...

غلومي گفت...

با سلام به همه ! و عرض ارادت
ما مثل کوه پشتت ایستادیم ! و باور داریم که میتونیم !

روزبه گفت...

جناب غلومی عزیز !
من نا امید نمیشم ! این قطار که بیوفته تو سرازیری .. دیگه حله !
منم نباشم خیلیها دلسوز تر از من هستند که آخر این داستانو مینویسن !
من آزادی رو دوست دارم حتی اگه یه عمر بخاطرش نون خالی بخورم .. چه برسه به این که واسه شاد کردن دل دوستان یه یارو که حرفای اون جوری میزنه باشم ! با اینکه هیچ مطلبی خالی از نقد و اعتراض نبوده !
و من هم باور خیلی هارو باور دارم !

دالوندار گفت...

چه کار قابل تقدیری !! سعی میکنم پستت رو خوب بخونم و نظر هم بدم - امیدوارم با همت همه دوستان به یه جایی برسیم ! و من هنوز تو کف اصول قانون اساسی خودمون موندم ! وای که ما کجا و دنیا کجا ؟!!!!!

روزبه گفت...

ممنون ! ولی امیدوارم که در نظر های بعدینظرات حقوقی خودتونو بدید !

مسعود گفت...

درود

بند نخستی که شما گفتید به زبان ساده به معنای برابری حقوقی همه شهروندان بالغ (درباره سن بلوغ باید تصمیم گیری شود. از 18 تا 23 سال می تواند باشد) یک کشور در برابر قوانین فارغ از خط کشی های عقیدتی (دینی و سیاسی) و جنسیتی و زبانی و نژادی است.

به جای منشور کوروش بزرگ که بی شک سبب افتخار هر ایرانی است ولی به هر حال برای حدود 25 سده پیش است از اعلامیه جهانی حقوق بشر که 30 بند دارد بهتر است استفاده شود و نه یک بند قانون به آن اختصاص یابد بلکه قوانین بر مبنای آن و منطبق با آن باشند.
یک بند قانون اساسی باید به نگه داشتن تمامیت ارضی و آبی ایران به هر قیمتی اختصاص یابد زیرا ایران کشوری است که متاسفانه هم در داخل آن گروه های تجزیه طلب وجود دارند و هم کشورهای زیادی به آب و خاک ایران چشم دارند.
قوانین مدرن ولی انعطاف ناپذیر از دیدگاه من برای ایران بسیار بهتر است زیرا ما در تاریخ هر جا که قوانین خوب گذاشته شده و روی اجرایشان هم پافشاری شده موفق بوده ایم و البته باید راهی را گذاشت که اصلاح قانون اساسی کمی ساده تر باشد مانند اینکه هر 15 سال یا هر 20 سال رفراندومی برای نگه داشتن یا تغییر یا اصلاح قانون اساسی انجام بشه
پيروز باشي پاينده ايران و ايراني

روزبه گفت...

من با شما برای بند نخست موافقم ..فقط به علت حجم جمعیت جوان ایران 18 سال را بد نمیدانم ..
و الحاق حقوق نوین جهانی بشر به عنوان تشریح کننده مبانی و زیر بنای سند قانون اساسی بسیار ارزشمند است و کاملا موافقم .... با حفظ تمامیت ارضی و آبی ایران هم کاملا موافقم
من هم با انعطاف ناپذیر بودن قانون اساسی موافقم و غیر از پیشنهاد شما که در یک فاصله زمانی بشود تغییراتی داد .. نظر دیگری هم دارم : و آن اینکه 5سال بعد از تدوین و ذر جریان افتادن این قانون اساسی نوین که ملت با ابزار دمکراسی آموخته تر شده اند ..بشود هر گاه که اکثریت مجلس تغییری را بر اساس نظرسنجی های مطبوعات و مراکزی که خاص این امر میباشند احساس کرد ..آنرا با روش رفراندوم عمومی انجام دهد !
حال ببینیم دیگران چه نظری دارند !
با تشکر فراوان و منتظر یاری ارزشمندتان !

گلي گفت...

سلام. از حرف هاتون تو این پست لذت بردم. و از پی نوشت ها حتی بیشتر...
به نظر منم این بیت عالیه. چرا که یادمون می ندازه بهایی و زرتشتی هم میهن ما هستن نه دشمن ما. و به این راحتی حکم اعدام دادن برای یه بهایی ( به بهانه ی اعتراضش به نظام ) نشونه ی اینه که ما انسان نیستیم.

مسعود گفت...

درود

من به قانون اساسی سوئد به عنوان یک نمونه فوق العاده اشاره کردم و تاکیدی که در دو اصل این قانون اساسی بر آزادی بیان و عقیده شده را در هیچ قانون اساسی ندیدم.
آن موضوع رفراندوم های 15 یا 20 ساله در کشور بلژیک اجرا می شود.
کشورهای اسکاندیناوی بهترین الگوها برای یک حکومت و قانون اساسی مدرن هستند. سه کشور با حکومت به شکل پادشاهی پارلمانی (مشروطه) که سوئد و نروژ و دانمارک هستند و یک حکومت به شکل جمهوری که فنلاند است. تفاوت یک حکومت پادشاهی مدرن با یک جمهوری مدرن کمتر از ده درصد است و موضوع از آن و همچنین از خود قانون اساسی مهمتر داشتن فرهنگ دموکراتیک در جامعه است و افراد جامعه باید تحمل شنیدن و دیدن مخالفان صد و هشتاد درجه ای خود را داشته باشند. ما از حاکمان دیروز و امروزمان ایراد می گیریم ولی خودمان هم دیکتاتور هستیم.

پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی

روزبه گفت...

درود
من هم موافقم و همانطور که دیدی فرازهایی از قانون اساسی فنلاند رو در ادامه مطلب درج کردم ... و خیلی ها این نظر رو دارند که کشورهای اسکاندیناوی مهد فرهنگ و دمکراسی و مدنیت هستند و کشورهایی چون آلمان و فرانسه و انگلیس در برابر آنها نوعی جامعه وحشی و بی فرهنگ حساب میشن !
سعی میکنم قانون کامل اساسی این سه کشور رو در ادامه مطلب بگذارم !
من هنوز منتظر نظرات دوستان دیگه هستم تا با همفکری اونا بریم سر اصل اول این پیش نویس و شما بهتر از من میدونی که اگه یه اصل اوله پر محتوا و دمکراتیک و غیر قابل تاویل برای گذر به استبداد ..اگه با همفکری دوستان بنویسیم ..قدم اصلی رو برداشتیم .. شاید جای گله باشه که دوستان خوب ما هنوز خودشونو باور ندارند و فکر میکنند که ما میخواهیم چیزی رو بنویسیم و اونا رد یا تایید کنند ؟ ولی من شدیدا با این قضیه مخالفم و باید همون اولین چرکنویس اصل اول هم با همفکری جمعی نوشته بشه !
بله من هم سعی میکنم از رگه های دیکتاتوری که در لابلای گوشت و پوست ما جاسازی کردن پرهیز کنم و میدونم که کار آسونی نیست !

سينا برادران گفت...

با درود فراوان
عذر بنده را بپذیرید این چند وقته فرصت نکرده ام خدمتتان شرفیاب شوم.
اما از باب تذکره چند نکته را لازم می دانم یاد آور شوم:
1 - قانون اساسی خوب و بی عیب یک طرف و اجرای آن نیز در طرف دیگر. در همین قانون اساسی نصفه و نیمه خودمان هم اصولی است که اگر اجرا می شد خیلی از مسائل حقوق بشری حل می گشت. مثلا اصل 8 در باب امر به معروف و نهی از منکر که اگر واقعا اجرا می شد خود مسئولان هم زیر سئال می رفتند و یا اصل 20 که درباره آزادی تجمعات بدون سلاح است. یا اصول مربوط به جرم سیاسی و ... البته نمی توان منکر بسیاری از تناقضات در قانون اساسی شد.

روزبه گفت...

با درود متقابل
من با توجه به فرمایشات شما که فکر میکنم نیمی از ملت ایران با آن موافق هستند بجای گله گذاری .. راه حلی را پیشنهاد خواهم نمود که فعلا در دنیای مترقی کاربرد دارد .. ایشان از این راه حل و یا به نوعی ابزار برای صیانت از قوانین کشور و حقوق مردم استفاده میکنند ..و حتی در بیشتر بخش های اقتصادی و علمی و امنیتی هم از آن سود میبرند .. به تعریفی دیگر .. ایشان علم و تکنولوژی را در خدمت عدالت اجتماعی و حراست از حقوق ملی و اموال عمومی گرفته اند .. که کمی بعد که زمان مناسب آن باشد اظهار خواهم نمود !

سينا برادران گفت...

به نظر بنده در یک قانون اساسی باید مواردی لحاظ شود که مورد توافق همه افراد جامعه از هر جنس و قوم و مذهب و دین باشد. اختیارات محلی افزایش یابد. دولت به انتظام در آید. حقوق خصوصی مردم پاس داشته شود و تمهیداتی اتخاذ گردد که خاطیان از قانون اساسی در محکمه ای عالی مانند دادگاه قانون اساسی محاکمه شوند. همچنین این دادگاه بجای شورای نگهبان وظیفه داشته باشد تا مغایرت قوانین عادی را با قانون اساسی بررسی کند.

روزبه گفت...

من فکر میکنم که این وظایف که برشمردی از وظایف مطبوعات ونشریات و خبرنگاران است ! اینان تخطی ها را بر ملا میکنند و اگر حق احدی از آحاد ملت و یا گروه و صنف و فرقه ای به واسطه عملکرد خارج از قانون اساسی قوه مجریه پایمال یا خدشه دار شده باشد .. باید شکایت طرح نماید و قوه قضاییه متولی این کار خواهد بود !

سينا برادران گفت...

همه ارکان نظام سیاسی بر آمده از رای مردم بصورت آزادانه باشد. قوه قانون گذاری و مجریه با رای مستقیم مردم و قوه قضائیه به سبب تخصصی بودن به واسطه رای کسانی که در حقوق متبحرند. یعنی قضات و وکلا و ...
در تمامی دعاوی مدنی و جزایی هیات منصفه که متشکل از اعضای شوراهای شهر و روستا هستند و یا افراد شریف و قابل اعتماد در هر شهر هستند وجود داشته باشد. این افراد همچنین وظیفه داشته باشند تا صلاحیت افراد برای نمایندگی مجلس و شوراها را تایید نمایند (البته فقط طبق قانون و نه سلیقه)
اداره منطقه ای کشور ضمن آنکه از هزینه های دولت می کاهد به مردم این امکان را می دهد تا به صورتی مستمر بر اوضاع نظارت داشته باشند. پیشنهاد من این است که استانداران با رای مستقیم مردم انتخاب شوند و اداره امور کشور به صورت استانی باشد.
ایده در ذهن ناقص بنده بسیار است. همین چند مورد که به صورتی کلی گفتم امیدوارم مورد عنایت شما قرار بگیرد. منتظر نظرات شما هستم. به امید موفقیت

روزبه گفت...

من فکر میکنم که این وظایف که برشمردی از وظایف مطبوعات ونشریات و خبرنگاران است ! اینان تخطی ها را بر ملا میکنند و اگر حق احدی از آحاد ملت و یا گروه و صنف و فرقه ای به واسطه عملکرد خارج از قانون اساسی قوه مجریه پایمال یا خدشه دار شده باشد .. باید شکایت طرح نماید و قوه قضاییه متولی این کار خواهد بود !
انتخاب نماینگان قوه مقننه و مسئولین قوه مجریه (که همیشه در همه جای دنیا در تلاشند که بالاترین کرسی قدرت را به خود اختصاص دهند ) که بی چون و چرا باید برامده از رای مردم باشد !
قوه قضاییه هم همانطور که گفتی از طرف کانون یا اتحادیه وکلا و دیگر حقوقدانان انتخاب و باید به مجلس معرفی گردد و با تایید مجلس و بدون دخالت دولت , انتخاب میگردند ( روسای دیوان عالی کشور که ناظر بر عملکرد وزیر دادگستری میباشند و حق درخواست به محکمه کشیدن وی را دارند )
من با این چنین اصلی موافق نیستم ! یعنی انحصار تایید نامزدهای نمایندگی در حوزه اختیارات هر نوع جمعی را ! چرا که در اکثر قوانین اساسی ملل مترقی چنین چیزی را ندیدم ! و اکثرا حد اقل سنی مشخص و تحصیلات و خوشنامی در حوزه انتخاباتی را از شروط اصلی دانسته اند !
و از یاد نبریم که ما در کشوری هستیم که در شهرستان های کوچک آن همیشه کفه ترازو به سمت یک طایفه سنگین تر است و فاصله زیادی داریم تا روزی که اهل یک طایفه حقی برابر برای طایفه غیر خودی قائل گردند !
حضور هیئت منصفه در محاکم که از اوجب واجبات است !

نگاه و پگاه گفت...

منو پگاه میخواهیم قبل از رسیدن به بحث در باره اصل اول -در باره شرایط سنی رای دهندگان ابراز نظر کنیم چون در اینباره در حد قابل قبولی تحقیق و مطالعه کرده ایم !
ونظر ما داشتن بیست سال تمام برای شرکت در رفراندوم های کشور صحیح تر است ! و دلیلش اینکه : اگر بخواهیم با نگاهی علمی و واقع گرایانه به شرایط حاکم بر جامعه فعلیمان دقت کنیم ... به این واقعیت میرسیم که اگر عوام فریبی های حکومت را که مثلا حتی جوان های 16 ساله هم بیایند رای بدهند را از باورمان بیرون کنیم ..به اینجا میرسیم که در کشور ما جوانان در سن بیست سالگی در حد اقل شرایط ولی قابل قبول برای نظر دادن برای آتچه که در چامعه میگذرد و یا خواهد گذشت هستند .. زیرا در این سن یا دانشجو هستند یا مشغول بکار و یا سرباز ( حتی بیکار بودن و بدنبال کار بودن هم خودش نوعی تکاپوی اجتماعی و درک مشکلات جامعه و شایستگی ها و یا کاستی های حکومت است ) .
دانشجو در محیط دانشکده که دنباله آن تا مراکز علمی جهان کشیده شده است .... شاغل در محل کار خود با قوانین کار و فرهنگ اجتماعی .. نیازهای کارگران و کارمندان یا هر صنف دیگری و کارآمد بودن یا نبودن قوانین کار و پایه حقوق ها و کلا با
مشكلات شاغلين آشنا ميشود ! و سربازان هم با زخم هاي عميق جامعه و چگونگي آماده شدن براي ساختن فرداي خود و هم ميهنانشان و خيلي چيز هاي ديگر كه در محيط ديبرستان و دانشگاه و غيره وجود نداشت آشنا ميشوند و آنان هم كه در اين مقاطع نيستند در بيست سالگي بسيار داناتر و آگاه تر از هجده سالگي خود خواهند بود ! يكي از مستندات اين ادعا هم اينكه اين زمان داراي دوستاني دانشجو ...شاغل ..سرباز و آگاه تر هستند به همان شرح بالا !

غلومي گفت...

ميگويند : سياست پدر و مادر ندارد ! ولي من ميگويم كه اگر چنين وضعيتي هم در جهان امروز واقع باشد .. باز هم هيچ رجل سياسي نميتواند كه ناقض حقوق ملت باشد .. اگر ما نخواهيم برايش حرمت پسر خالگي قائل شويم !
شايد اين يك رويا باشد ولي ... من اگر وزير باشم و فردا بخواهند همسر مرا كه يك معلم است را به جرم تنبيه جسمي يك دانش آموز مجاكمه كنند .. گردنم را پيش رييس دولت كج نميكنم كه محبت كرده و جلوي اين كار را بگيريد ! بلكه سرم را بالا ميگيرم و در رسانه ها ميگويم : اميدوارم مرذم مرا ببخشند اگر اثبات شود كه همسرم چنين ناشايستي را مرتكب شده !
عزت زياد !

روزبه گفت...

تمثیل هایت برای افشای سرقت ها و تجاوز به قانون و اعتماد به فردی به عنوان وکیلمان در مجلس یا دولت برای من که کاملا قابل درک و مفهوم بود و با آنکه مختصر گفتی دریافتم که منظورت از ایستادن در مقابل خطای حتی همسر خود .. نه تنها باعث شرمندگی نمیشود بلکه عزت بیشتری برای یک رجل سیاسی که وارد کارزار صیانت از حقوق هم میهنانش شده به ارمغان میاورد !
در ضمن دوستان لطف کرده و واژه ای مترادف این رجل یا رجال سیاسی ارائه نمایند که سوئ تفاهمی برای شیر زنان کشورمان که هم اینک پرچمدار مبارزات آزادیخواهانه هستند نشود !

شيدا گفت...

سلام به همه عزیزان زحمت کش و عرض خسته نباشید!
من با نظر پگاه و نگاه موافقم. چون این واقعا بی معنیه که یک بچه مدرسه‌ای بره پای صندوق رای و نظری که معلوم نیست چه استدلالی پشتشه رو بخواد بده و در خیلی موارد نظرش همون رای پدر و مادر (بعضا همراه با اجبار) هست. نمیخوام بگم نظر پدر و مادر اشتباهه ولی شرایط سنی اونها کاملا فرق میکنه!
ولی وقتی یک جوان بیست ساله میخواد رایی بده، بدلیل اینکه دیگه فقط در اون محیط کوچک مدرسه و خانواده قرار نداره و رو در رو با جامعه بزرگتریه مشخصا درک صحیح تری از زندگی و حوادث اطرافش داره و بنابراین نظرش معقول و جامع‌تر میتونه باشه!

روزبه گفت...

با درود به شما
خوشحالم که کم کم نظرات داره نقد میشه و به سمت جمع بندی مطالب و نظرات ارائه شده پیش میریم ... البته هنوز زوده .. و فعلا هم تدوین اصل اول مورد نظر ماست ... و امیدوارم با تلاش و همکاری همه دوستان هر چه زودتر اصل اول را تدوین کنیم ... چرا که با تدوین اصل اول کارها کمی سهل تر میشود .. درست مثل تهیه نقشه یک ساختمان که بعد از آن هر بخشی که اولویت دارد شروع میشود و با توجه به نقشه ساختمان انجام میگردد !

مسعود گفت...

من دیدگاه خودم رو درباره اصل نخست و اعلامیه جهانی حقوق بشر گفته ام پیش از این در اینجا. امیدوارم زودتر ادامه مطلب را بنویسی تا من هم به عنوان یک ایرانی دیدگاه خودم رو بیان کنم.

پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی

روزبه گفت...

وقتی چند روز پیش حرفاو نظریات خانم فاطمه حقیقت جو را در یکی از تی وی ها شنیدم که در باره قانون اساسی ایران و ذهنیتی که داشت در این باره ... خیلی به کاری که میکنیم امیدوار تر شدم و دیدم که دوستانی که تا همینجا نظر دادن واسه این پیش نویس خیلی روشنفکر تر .. دمکرات تر و واقع بین تر از ایشون و همفکراشون هستن ! واسه همینه که دلم میخواد هر جوریه این مهم رو پیش ببریم ..
من بیشتر نگران تحمیل عقیده این افراد در فردای آزادی هستم تا استبدادی که الان درگیرش هستیم

مسعود گفت...

درود

دوست نازنینم هدف جناح اصلاح طلب در درجه نخست حفظ همین قانون اساسی و تنها تغییر جای افراد است و در درجه دوم اگر ملت خیلی به پر و پای آنها پیچیدند اصل ولایت فقیه را از قانون اساسی فعلی در بیاورند و باقی اصول همینگونه بماند. کسانی که چنین هدفی را دنبال می کنند سایتهایی مانند جرس و کلمه و افرادی مانند همین فاطمه حقیقت جو و محسن کدیور و عطا مهاجرانی و اینگونه افراد هستند.
من همیشه گفته ام و بازهم می گویم جناح اصلاح طلب این رژیم خیلی خطرناکتر از امثال احمدی نژاد و خامنه ای است زیرا خامنه ای و احمدی نژاد همین خل و چل هایی هستند که نشان می دهند ولی اصلاح طلبان ادامه دهنده حقیقی راه خمینی هستند که چیزی می گویند و عمل دیگری می کنند.

پیروز باشی. پاینده ایران و ایرانی

روزبه گفت...

درود
دوست فرهیخته و روشن اندیشه من !
میدانی که در مسئله ای که گفتی با تو کاملا هم عقیده هستم ... ولی هراس از بلند پروازی ئی که بالهایمان را بشکند .. کابوس هر روزه من است !
بلاهت و حماقت مسئولین حکومتی فعلی تعجب ندارد .. بلکه هراس دارد !
چرا که از این جماعت در گوشه و کنار ایران فراوانند ... کسانی که اگر از ایشان بپرسی ایران کشور است ؟ ..شهر است ؟ ... دهات است ؟ نمیدانند چه جوابی بدهند چه برسد به این که از منافع ملی و حقوق مدنی ملت بپرسی !
اربابان هم با رندی تمام ... سی سال است که میروند و با مینی بوس این اسطوره های دانش و فهم را از ده کوره ها جمع میکنند و میاورند و پست و مقامشان میدهند !
غرض این است که آگاه باشیم که در میان چه جمعیتی زندگی میکنیم و باز کردن یکباره درهای آزادی و برابری ...ممکن است همه چیز را به خطر بیاندازد ..از جمله همین قضیه فدرال شدن ایران که شما اشاره کردید !