با توجه به تسخیر و تصرف اذهان بخش اعظمی از ملت ایران توسط دین تازیان و این که آداب و مناسک آن به نوعی جزء عادات و رسوم وسنن فرهنگی ایرانیان شده و با دقت در اوضاع امروزی ایران و گفتمانها و نظریه پردازیهای اقشار مختلف در باب رویکرد به یک حکومت سکولار ، به نظر میرسد که با تعمق در راه و رسم پرچمداران احیای اندیشه و فرهنگ ایرانی ... در این 1400 ساله اخیر که بیش از امروز در قید و بند حکام عرب و یا عربزده بودند .. میتوان با تلاش و خرد و دلسوزی راهکاری واقع بینانه و میسور را سامان داد .
با همهء تفاوتهای این عصر و امکانات رسانهای و تبادل افکار و آرا ... شرایط ما چندان تفاوتی با شرایطی که فردوسی در آن میزیسته ندارد ! دقت در خردمندی حکیم فردوسی ، ما را به چند مطلب حساس میرساند !
1- اینکه چرا فردوسی تصمیم به منظوم کردن این داستانها گرفت ؟ (و در اینجا به امر محمود غزنوی و اینکه به چند شاعر دیگر نیز این مهم پیشنهاد شد نمیپردازیم)
2- چرا وی کلام و سبک سرودن خود را اینچنین که در شاهنامه میبینیم برگزید ؟
3- آیا بخش عمده تفاخر ایرانیان به حفظ زبان پارسی و فرهنگ دیرینشان از شاهنامه نشأت نمیگیرد ؟
4- آیا شاهنامه در کوچه و بازار و دکان و قهوهخانه و کلاس درس و دربار شاهان جای نگرفته است ؟
5- آیا در لابلای اشعار فردوسی اندیشهای فرهیخته و حتی فلسفهای متفاوت با زمانهء وی به چشم نمیخورد ؟
6- آیا او بجای توسل به فلسفه بافی و یا رد یکسرهء باور مردمان سرزمینش و تبلیغ مستقیم باوری نوین ، به سبکی سخن نراند که به آرامی بر اندیشههای ایرانیان درک فرزانگی و اشتیاق به فرهمندی را حکاکی کند ؟
با این مقدمه که هم طولانی شد و هم هنوز جان کلام را کامل نرسانده و هم بر صحت آن اصرار ندارم ، میخواهم به این مسئله اشاره کنم که : اگر به راستی نیت رهایی ایرانیان از این تحجر 1400 ساله و استحمار 400 ساله را داریم ، باید با هوشیاری و دقت نظر بیشتر ، از یکسو نگری پرهیز کرده و آگاه باشیم که اندیشه هیچ قومی را نمیتوان از باوری فراطبیعی کاملا شستشو داد و شستن زیاد به فرسودن هرچیز میانجامد ! و اصرار بر سکولار کردن این مردم جز به ظهور مستبدی تازه که وعدههای شیرین میدهد نخواهد انجامید ! میبینید که از دل همین حکومت حسینپرستان بر سر کار ... فرصت طلبان پلید ، دم از جایگزین کردن ایران و ایرانیت به جای اسلام میزنند ! و چه رذیلانه در پی صید و فریب شور و هیجان جوانان ایراندوست برآمدهاند !
من با توجه به اهمیت شرایط موجود مجبور شدم که در میانه راه تهیه پیشنویس آزادی ، بدین مطالب اشاره کنم !
پاینده و سرافراز باد ایران و ایرانی !
پي نوشت 1: من از اينكه دوستان از ارائه پشنهادات خود بعنوان يك اصل كه در اين پيش نويس لحاظ شود خودداري ميكنند تعجب ميكنم !! آيا ما در اينجا داعيه قانون داني داريم ؟ يا ميخواهيم هر آنچه را كه ميتواند متضمن پايداري آزادي و برابري مردممان در آينده شود و تراويده از افكارمان ميباشد را بيان كنيم ؟ من سعي ميكنم هر چه زودتر بخش عمده اين پيش نويس را هرچند خام .. در اينجا به نظر خواهي همگان بگذارم ..شايد كه حركتي را موجب شود !
پي نوشت 2 : من با مطالعه قوانين اساسي كشورهاي سوئيس و فرانسه و آلمان و ايتاليا و ژاپن و مصر به چند نكته قابل توجه برخورد نمودم ! نخست اينكه قانون اساسي ژاپن يكي از مدرن ترين ، دمكراتيك ترين ، مردمي ترين ، و مدني ترين قوانين دنيا ميباشد ! .. دوم اينكه قانون اساسي مصر كه ظاهرا بخش عمده اي از قانون اساسي جمهوري اسلامي از آن الگو گرفته شده ، يكي از مضحك ترين و متناقص ترين قوانين اساسي دنياست و فكر ميكنم اصلاح طلبان جمهوري اسلامي به سركردگي هاشمي دنبال يك چنين قانون اساسي ئي هستند كه همه كاره رئيس جمهور است ولي روش انتخاب و مدت تصدي و حدود اختياراتش بروشني مشخص نشده ! من ضمن اشاره به اينكه لينك تمامي اين قوانين را در قسمت مقالات قرار داده ام !
با همهء تفاوتهای این عصر و امکانات رسانهای و تبادل افکار و آرا ... شرایط ما چندان تفاوتی با شرایطی که فردوسی در آن میزیسته ندارد ! دقت در خردمندی حکیم فردوسی ، ما را به چند مطلب حساس میرساند !
1- اینکه چرا فردوسی تصمیم به منظوم کردن این داستانها گرفت ؟ (و در اینجا به امر محمود غزنوی و اینکه به چند شاعر دیگر نیز این مهم پیشنهاد شد نمیپردازیم)
2- چرا وی کلام و سبک سرودن خود را اینچنین که در شاهنامه میبینیم برگزید ؟
3- آیا بخش عمده تفاخر ایرانیان به حفظ زبان پارسی و فرهنگ دیرینشان از شاهنامه نشأت نمیگیرد ؟
4- آیا شاهنامه در کوچه و بازار و دکان و قهوهخانه و کلاس درس و دربار شاهان جای نگرفته است ؟
5- آیا در لابلای اشعار فردوسی اندیشهای فرهیخته و حتی فلسفهای متفاوت با زمانهء وی به چشم نمیخورد ؟
6- آیا او بجای توسل به فلسفه بافی و یا رد یکسرهء باور مردمان سرزمینش و تبلیغ مستقیم باوری نوین ، به سبکی سخن نراند که به آرامی بر اندیشههای ایرانیان درک فرزانگی و اشتیاق به فرهمندی را حکاکی کند ؟
با این مقدمه که هم طولانی شد و هم هنوز جان کلام را کامل نرسانده و هم بر صحت آن اصرار ندارم ، میخواهم به این مسئله اشاره کنم که : اگر به راستی نیت رهایی ایرانیان از این تحجر 1400 ساله و استحمار 400 ساله را داریم ، باید با هوشیاری و دقت نظر بیشتر ، از یکسو نگری پرهیز کرده و آگاه باشیم که اندیشه هیچ قومی را نمیتوان از باوری فراطبیعی کاملا شستشو داد و شستن زیاد به فرسودن هرچیز میانجامد ! و اصرار بر سکولار کردن این مردم جز به ظهور مستبدی تازه که وعدههای شیرین میدهد نخواهد انجامید ! میبینید که از دل همین حکومت حسینپرستان بر سر کار ... فرصت طلبان پلید ، دم از جایگزین کردن ایران و ایرانیت به جای اسلام میزنند ! و چه رذیلانه در پی صید و فریب شور و هیجان جوانان ایراندوست برآمدهاند !
من با توجه به اهمیت شرایط موجود مجبور شدم که در میانه راه تهیه پیشنویس آزادی ، بدین مطالب اشاره کنم !
پاینده و سرافراز باد ایران و ایرانی !
پي نوشت 1: من از اينكه دوستان از ارائه پشنهادات خود بعنوان يك اصل كه در اين پيش نويس لحاظ شود خودداري ميكنند تعجب ميكنم !! آيا ما در اينجا داعيه قانون داني داريم ؟ يا ميخواهيم هر آنچه را كه ميتواند متضمن پايداري آزادي و برابري مردممان در آينده شود و تراويده از افكارمان ميباشد را بيان كنيم ؟ من سعي ميكنم هر چه زودتر بخش عمده اين پيش نويس را هرچند خام .. در اينجا به نظر خواهي همگان بگذارم ..شايد كه حركتي را موجب شود !
پي نوشت 2 : من با مطالعه قوانين اساسي كشورهاي سوئيس و فرانسه و آلمان و ايتاليا و ژاپن و مصر به چند نكته قابل توجه برخورد نمودم ! نخست اينكه قانون اساسي ژاپن يكي از مدرن ترين ، دمكراتيك ترين ، مردمي ترين ، و مدني ترين قوانين دنيا ميباشد ! .. دوم اينكه قانون اساسي مصر كه ظاهرا بخش عمده اي از قانون اساسي جمهوري اسلامي از آن الگو گرفته شده ، يكي از مضحك ترين و متناقص ترين قوانين اساسي دنياست و فكر ميكنم اصلاح طلبان جمهوري اسلامي به سركردگي هاشمي دنبال يك چنين قانون اساسي ئي هستند كه همه كاره رئيس جمهور است ولي روش انتخاب و مدت تصدي و حدود اختياراتش بروشني مشخص نشده ! من ضمن اشاره به اينكه لينك تمامي اين قوانين را در قسمت مقالات قرار داده ام !